گنجور

فردوسی » شاهنامه » داستان بیژن و منیژه » بخش ۱

 

بنه پیشم و بزم را ساز کن

به چنگ آر چنگ و می آغاز کن

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۵ - سخن دقیقی

 

مران بند را از میان باز کن

به شادی می روشن آغاز کن

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۲۷

 

هم‌آنگه سرش را ز تن بازکن

وزین روی گیتی پرآواز کن

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۷

 

تو با لشکرت رزم را ساز کن

سپه را برین بر هم آواز کن

فردوسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۲۶ - رفتن گرشاسب به نزد ضحاک

 

سرندیب برگرد و کین ساز کن

ز کین گوش کشور پر آواز کن

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۷۵ - بازگشت گرشاسب از هند به ایران

 

سر هفته فرمود کاغآز کن

شدن را و کار سپه ساز کن

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۴۳ - خبر یافتن فریدون از مرگ گرشاسب

 

چو مه نو شود جامه نو ساز کن

ببر از غم و شادی آغاز کن

اسدی توسی
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۱۰۹ - فرستادن دیهیم و پیام کوش به بهک

 

بدو گفت اکنون برو ساز کن

در گنجهای پدر بازکن

ایرانشان
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۲۳۶ - نیرنگ قارن و شکست سپاه کوش

 

به رزم اندرون سستی آغاز کن

گریزِ بهنگام را ساز کن

ایرانشان
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۳۲۱ - کارزار سلم با کوش و حیلت کردن قارن و هزیمت شدن کوش

 

سپه پیش بر، رزم را ساز کن

به رزم اندرون سستی آغاز کن

ایرانشان
 

سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۷

 

بند ترکش یک زمان ای ترک زیبا باز کن

با رهی یک دم بساز و خرمی را ساز کن

جامهٔ جنگ از سر خود برکش و خوش طبع باش

خانهٔ لهو و طرب را یک زمان در باز کن

چند گه در رزم شه پرواز کردی گرد خصم

[...]

سنایی
 

قوامی رازی » دیوان اشعار » شمارهٔ ۶۹ - در غزل است

 

عید رسید ای نگار؛ دوستی آغاز کن

در حجره وصل خویش ؛ جای رهی باز کن

عشق دل تنگ تو؛ به روزه در تنگ خورد

تا کی از این خوی تنگ؛ تنگ درآ ناز کن

ماه گرانان برفت ؛روز ظریفان رسید

[...]

قوامی رازی
 

قوامی رازی » دیوان اشعار » شمارهٔ ۱۱۸ - ترکیب بندی است که در توحید و زهد و پند و منقبت پیغمبر «ص» و امیرالمؤمنین «ع» و شیعیانش گفته

 

ای مانده بر در هوس این در فراز کن

عذر گذشته خواه «و» در توبه باز کن

نزدیک شو به طاعت و ز فسق دور باش

روزی دو رنجکی برو جاوید نازکن

چون منعمان زکوة بروی و ریا مده

[...]

قوامی رازی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۱۱ - رغبت نظامی به نظم شرف‌نامه

 

بیا باغبان‌، خرمی ساز‌کن

گل آمد‌، در باغ را باز کن

نظامی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۶۰ - رفتن اسکندر به ظلمات

 

جریده به هرسو عنان تاز کن

به هشیار مغزی نظر باز کن

نظامی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۱۶ - حکایت انگشتری و شُبان

 

مغنی بیا چنگ را ساز کن

به گفتن گلو را خوش‌آواز کن

نظامی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۱۷ - احوال سقراط با اسکندر

 

دل پاک را زنگ‌پرداز کن

بر او راز روحانیان باز کن

نظامی
 

نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۳۶ - مقالت نهم در ترک شئونات دنیوی

 

گر ملکی‌، عزم ره آغاز کن

زین به نوا تر سفر‌ی ساز کن

نظامی
 

نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۴۲ - مقالت دوازدهم در وداع منزل خاک

 

مملکتی بهتر ازین ساز کن

خوشتر ازین حجره دری باز کن

نظامی
 
 
۱
۲
۳
۸