رودکی » مثنویها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۳۰
آهو از دام اندرون آواز داد
پاسخ گَرزه به دانش باز داد
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۹
زیانی که بودش همه باز داد
هم از گنج خویشش بسی ساز داد
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۳۷ - رفتن اسکندر به دز سریر
شه آن تخت را چون به خود ساز داد
به کیخسرو مرده جان باز داد
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۴۳ - سگالش خاقان در پاسخ اسکندر
نیوشنده فرهنگ را ساز داد
جوابی پسندیدهتر باز داد
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۴۳ - سگالش خاقان در پاسخ اسکندر
ملخ چون پَرِ سرخ را ساز داد
به گنجشک خطی به خون باز داد
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۵۲ - جنگ چهارم اسکندر با روسیان
یکی حمله نیک را ساز داد
عنان را به چابک عنان باز داد
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۶۰ - رفتن اسکندر به ظلمات
یکی هاتف از گوشه آواز داد
که روزی به هر کس خطی باز داد
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۳۳ - جهانگردی اسکندر با دعوی پیغمبری
سخن را به آهنگشان ساز داد
جواب سزاوارشان باز داد
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۳۹ - سوگند نامه اسکندر به سوی مادر
ره انجام را هر کجا ساز داد
از آن ره به گیتی خبر باز داد
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۱۵ - در توصیف شب و شناختن دل
هاتف خلوت به من آواز داد
وام چنان کن که توان باز داد
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت مرد توبه شکن
در سحرگه هاتفیش آواز داد
سازگارش کرد، کارش ساز داد
عطار » مصیبت نامه » بخش هشتم » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل
هاتفی در سر او آواز داد
کانکه او را خواند حق یا باز داد
عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و نهم » بخش ۵ - الحكایة و التمثیل
عورتی از گوشهٔ آواز داد
کاین چنین تاوان توانم باز داد
عطار » مصیبت نامه » بخش سی و هفتم » بخش ۱۱ - الحكایة و التمثیل
گشت عاجز هاتفیش آواز داد
گفت چادر باید این دم باز داد
عطار » وصلت نامه » بخش ۲۱ - در غوغاکردن اهل بغداد بر شیخ منصور رحمةالله و پند دادن مشایخ او را
بار دیگر این اناالحق ساز داد
جملهٔ عالم باو آواز داد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۸۶ - دیدن خواجه طوطیان هندوستان را در دشت و پیغام رسانیدن از آن طوطی
مرکب استانید پس آواز داد
آن سلام و آن امانت باز داد
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۱
دوش مرا صبحدم آمد و آواز داد
گفت که خواهد تو را راه به من باز داد
کرد برون ز آستین شیشگکی پر شراب
بر لب جام آنگهی بوس به اعزاز داد
داد به من جام و گفت نوش کن و دم مزن
[...]