گنجور

فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۱

 

تو گفتی ز بربر سواری نماند

به گرد اندرون نیزه‌داری نماند

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۱۳

 

به توران زمین شهریاری نماند

ز ترکان چین نامداری نماند

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۱۳

 

به جایی دگر نامداری نماند

به چین و به توران سواری نماند

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهمن اسفندیار صد و دوازده سال بود » بخش ۳

 

برآوردگه بر سواری نماند

وزان سرکشان نامداری نماند

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۳۱

 

به گرد جهان شهریاری نماند

همان بر زمین نامداری نماند

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۱ - آغاز داستان

 

که ایدر ز جنگی سواری نماند

بدین شارستان نامداری نماند

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان خاقان چین » بخش ۱۵

 

بزین بر یکی نامداری نماند

ز گردان لشکر سواری نماند

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۳۵

 

به گیتی مرا نیز کاری نماند

ز بدگوهران یادگاری نماند

فردوسی
 

انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۸

 

در همه آفاق دلداری نماند

در همه روی زمین یاری نماند

گل نماند اندر همه گلزار عشق

راستی باید نه گل خاری نماند

عقل با دل گفت کاندر باغ عشق

[...]

انوری
 

خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۹

 

ماه را با نور رویش بیش مقداری نماند

مشک را با بوی زلفش بس خریداری نماند

تا برآمد در جهان آوازهٔ زلف و رخش

کیمیای کفر و دین را روز بازاری نماند

در جهان هر جا که یاد آن لب میگون گذشت

[...]

خاقانی
 

فضولی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۷

 

کار من در عاشقی جز با غم یاری نماند

گو برو عقل از سرم با او مرا کاری نماند

رفت مژگانم بسیل اشک از اطراف چشم

در ره خیل خیال گلرخان خاری نماند

عاشقان را تیغ بی صبری ز دام غم رهاند

[...]

فضولی