گنجور

فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۱۲

 

ببینم که این نوجهاندار کیست

بزرگان کدامند و سالار کیست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۴

 

ببینم کزین دو گنهکار کیست

ببادافرهٔ بد سزاوار کیست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۲۲

 

ز لشکر ببین تا سزاوار کیست

یکی پهلوان از در کار کیست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۲۸

 

بپرسید کز خواب بیدار کیست

به روی زمین بر گنهکار کیست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد بزه‌گر » بخش ۱۰

 

که این تاج شاهی سزاوار کیست

ببینید تا از در کار کیست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۵

 

کنون تاج را درخور کار کیست

چو من ناسزایم سزاوار کیست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۵

 

کنون مهتری را سزاوار کیست

جهان را بنوی جهاندار کیست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شیرویه » بخش ۱

 

بدان انجمن گفت کاین کارکیست

ز ایرانیان پاک و بیدار کیست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۵

 

سپهبد کدامست و سالارکیست

به رزم اندرون نامبردار کیست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » گفتار اندر داستان فرود سیاوش » بخش ۶

 

فرود آن زمان گفت سالار کیست

برزم اندرون نامبردار کیست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » گفتار اندر داستان فرود سیاوش » بخش ۶

 

بپرسم ز مردی که سالار کیست

برزم اندرون نامبردار کیست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان خاقان چین » بخش ۱۴

 

بدل گفت پیگار او کار کیست

سپاهست بسیار و سالار کیست

فردوسی
 

نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۵۴ - مقالت هیجدهم در نکوهش دورویان

 

تن چه شناسد که ترا یار کیست‌؟

دل بود آگه که وفادار کیست

نظامی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰

 

یار ما را یار بسیارست تا او یار کیست

دل بسی دارد ندانم، زان میان، دلدار کیست

خاک پایش را تصور می‌کند در چشم خویش

هر کسی تا کحل چشم دولت بیدار کیست

میدهم جان و ستانم عشوه، این داد و ستد

[...]

سلمان ساوجی
 

محمد کوسج » برزونامه (بخش کهن) » بخش ۷ - آموختن برزوی رزم از دلیران افراسیاب

 

ببین تا به میدان مرا یار کیست

هماورد من روز پیکار کیست

محمد کوسج
 

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۳

 

باز چشمم درفشان از لعل گوهربار کیست

اشک من زین گونه گلگون از گل رخسار کیست

زیر دیوار تو هر شب زار نالم تا سحر

بر لب بام آ شبی کین ناله های زار کیست

چشم می دارند خلقی دیدن رویت به خواب

[...]

جامی
 

وحشی بافقی » دیوان اشعار » ترکیبات » در ستایش شاه غیاث‌الدین و شهزادگان

 

این عمارتهای شیرین ترا معمار کیست

جان فدای طبعش این معمار شیرین کار کیست

وحشی بافقی
 
 
۱
۲