چو در دخمه شد شهریار جهان
ز ایران برفتند گریان مهان
کنارنگ با موبد و پهلوان
هشیوار دستور روشنروان
همه پاک در پارس گرد آمدند
بر دخمه یزدگرد آمدند
چو گستهم کو پیل کشتی بر اسپ
دگر قارن گرد پور گشسپ
چو میلاد و چون پارس مرزبان
چو پیروز اسپافگن از گرزبان
دگر هرک بودند ز ایران مهان
بزرگان و کنداوران جهان
کجا خوارشان داشتی یزدگرد
همه آمدند اندران شهرگرد
چنین گفت گویا گشسپ دبیر
که ای نامداران برنا و پیر
جهاندارمان تا جهان آفرید
کسی زین نشان شهریاری ندید
که جز کشتن و خواری و درد و رنج
بیاگندن از چیز درویش گنج
ازین شاه ناپاکتر کس ندید
نه از نامداران پیشین شنید
نخواهیم بر تخت زین تخمهکس
ز خاکش به یزدان پناهیم و بس
سرافراز بهرام فرزند اوست
ز مغز و دل و رای پیوند اوست
ز منذر گشاید سخن سربسر
نخواهیم بر تخت بیدادگر
بخوردند سوگندهای گران
هرانکس که بودند ایرانیان
کزین تخمه کس را به شاهنشهی
نخواهیم با تاج و تخت مهی
برین برنهادند و برخاستند
همی شهریاری دگر خواستند
چو آگاهی مرگ شاه جهان
پراگنده شد در میان مهان
الان شاه و چون پارس پهلوسپاه
چو بیورد و شگنان زرین کلاه
همی هریکی گفت شاهی مراست
هم از خاک تا برج ماهی مراست
جهانی پرآشوب شد سر به سر
چو از تخت گم شد سر تاجور
به ایران رد و موبد و پهلوان
هرانکس که بودند روشنروان
بدین کار در پارس گرد آمدند
بسی زین نشان داستانها زدند
که این تاج شاهی سزاوار کیست
ببینید تا از در کار کیست
بجویید بخشندهای دادگر
که بندد برین تخت زرین کمر
که آشوب بنشاند از روزگار
جهان مرغزاریست بیشهریار
یکی مرد بد پیر خسرو به نام
جوانمرد و روشندل و شادکام
هم از تخمه سرفرازان بد اوی
به مرز اندر از بینیازان بد اوی
سپردند گردان بدو تاج و گاه
برو انجمن شد ز هر سو سپاه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: پس از مرگ یزدگرد، شاه ایران، nob با موبدان و پهلوانان گرد آمدند و در دور هم جمع شدند. آنها از ظلم و ستمی که در دوران یزدگرد بر مردم رفته بود، شکایت کردند و تصمیم گرفتند که کسی از این خاندان را بر تخت نمیگذارند. بهرام، پسر یزدگرد، به عنوان یک فرد شایسته و دلسوز شناخته شد و در میان گروه، فردی جوانمرد و نیکوکار به نام خسرو معرفی شد که به عنوان شاه جدید ایرانیان پذیرفته شد. اینگونه بود که آنها به دنبال یک حکمفرما و دادگر برای پایان دادن به آشوبها و برقراری صلح و عدالت در ایران برآمدند.
هوش مصنوعی: زمانی که پادشاه بزرگ در دخمه قرار گرفت، بزرگان و شخصیتهای مهم به احترام و غم و اندوه از ایران خارج شدند.
هوش مصنوعی: کنار رنگ با پیشوای مذهبی و پهلوان آگاه، دستوری بر ذهن روشن و هوشیار.
هوش مصنوعی: همه افراد نیکو و پاکنهاد در کنار مقبره یزدگرد جمع شدند.
هوش مصنوعی: وقتی که من مانند پیشگامانی دیگر بر مرکب خویش سوار شدم، به طور شگفتانگیزی در میدان نبرد ظاهر شدم و توانستم بر دشواریها غلبه کنم.
هوش مصنوعی: همانند زایش و مثل پارس، نگهبان و حافظ مرزها، مانند پیروز، سوارانی هستند که از قدرت و توانایی خود بهره میبرند.
هوش مصنوعی: در این ابیات به این نکته اشاره شده است که هر کسی در دنیا میتواند از برکت وجود بزرگانی که از ایران برخاستهاند، بهرهمند شود و آنها را ستایش کند. این بزرگها به عنوان نمونههایی از عظمت و ارزش ایران شناخته میشوند.
هوش مصنوعی: کجا بودی که این قدر به افرادی که در یزدگرد بودند، بیاحترامی کردی؟ همه آنها به شهر تو آمده بودند.
هوش مصنوعی: یک دبیر به نامداران، چه جوان و چه پیر، گفت:
هوش مصنوعی: تا زمانی که جهان را آفریدند، هیچکس به نشانهی پادشاهی به مانند او را ندیده است.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که وقتی کسی در وضعیتی سخت و دشوار قرار دارد، تنها چیزی که میتواند از آن موقعیت به دست آورد، درد و رنج است و هیچ چیز با ارزش یا خوبی به دست نخواهد آورد. در واقع، زندگی در فقر و تنگدستی فقط شامل ناامیدی و مشکل است.
هوش مصنوعی: هیچکس ناپاکتر از این پادشاه را ندیده و هیچیک از نامداران گذشته هم چنین چیزی را نشنیدهاند.
هوش مصنوعی: ما خواهان این نیستیم که بر بلندای مقام و قدرت باشیم، بلکه تنها به خداوند متعال پناه میبریم و بس.
هوش مصنوعی: بهرام، فرزند سرافراز اوست که از نظر روح و اندیشه با او ارتباط دارد.
هوش مصنوعی: از منذر سخن میگوید، ما هرگز بر تخت ظالم نخواهیم نشست.
هوش مصنوعی: هر کسی که ایرانی بود، مبلغهای سنگینی از سوگندها را بر خود تحمیل کرد و به آنها عمل کرد.
هوش مصنوعی: ما از این نسل کسی را به پادشاهی نمیخواهیم، حتی اگر با تاج و تخت و شکوه و جلال باشد.
هوش مصنوعی: بر روی این تخت نشسته و سپس برخاستهاند، همینطور شهریاری دیگری را خواستار شدند.
هوش مصنوعی: وقتی خبر مرگ شاه جهان به گوش مردم رسید، تسلط و قدرت او در دل بزرگان و شخصیتهای بزرگ کاهش یافت.
هوش مصنوعی: الان شاه به مانند پارس، با نیرو و قدرت زیاد، با کلاهی زینتی و درخشان بر سر به میدان آمده است.
هوش مصنوعی: هرکسی ادعا میکند که شاه و فرمانروایی از آنِ اوست و همه چیز از زمین تا آسمان به او تعلق دارد.
هوش مصنوعی: هشتن دنیا به هم ریخته و نابسامان شده است، مانند زمانی که تاجدار سرش را گم کرده و از تختش پایین آمده است.
هوش مصنوعی: به ایران، هر کسی که درخشان و دانا بوده، چه موبد باشد و چه پهلوان، مورد احترام و یادآوری قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: در این کار، گروهی از پارسیان جمع شدند و به خاطر این نشانه، داستانهای زیادی را روایت کردند.
هوش مصنوعی: این تاج سلطنتی به چه کسی باید تعلق بگیرد، بیایید بررسی کنیم که فرمانروایی از آن چه کسی است.
هوش مصنوعی: به دنبال کسی باشید که بخشنده و دادگر باشد و بر این تخت زرین حکومت کند.
هوش مصنوعی: در این دنیا، دیوانهگری و هرج و مرج به وجود میآید، مانند دشت وسیعی که هیچ حاکمی بر آن حاکم نیست.
هوش مصنوعی: یک مرد بد، به نام جوانمرد، که پیر و خوشدل و شاداب بود، به خسرو وابسته بود.
هوش مصنوعی: این بیت به معنای این است که افرادی که از نسل سرفرازان و برتر هستند، در مرز وجود خود به بینیازی و خودکفایی میرسند. به عبارت دیگر، کسانی که در خانوادهای با افتخارات بزرگ به دنیا آمدهاند، به شکلی نشان میدهند که از نیازهای مادی بینیازند و به استقلال رسیدهاند.
هوش مصنوعی: تاج و هالهای از عزت به او دادند و از هر سو جمعیتی حول او گرد آمد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.