سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۴۷ - گفتار اندر نامه نوشتن فرامرز برکید هندی(و) رفتن گستهم در هند
زتیغ نریمانش پاره کنم
به کوپال گرشاسب چاره کنم
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۸ - نشستن بهرام روز دوشنبه در گنبد سبز و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم سوم
وانگه این خُم به سنگ پارهکنم
صید را از گزند چاره کنم
عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۴
چاره نیست از توام چه چاره کنم
تا به تو از همه کناره کنم
چکنم تا همه یکی بینم
به یکی در همه نظاره کنم
آنچه زو هیچ ذره پنهان نیست
[...]
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۳۰
دل زار وثاق سینه آواره کنم
بر سنگ زنم سبوی خود پاره کنم
گر پاره کنم هزار گوهر ز غمت
روزی او را ز لعل تو چاره کنم
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۴۸ - در بیان آنکه هر که خدا را دانست از مرگ نترسد چون دید که بعد از مرگ حیاتی باقی دارد خوشتر و لذیذتر از حیات دنیا و در تفسیر این آیه لاقطعن ایدیکم و ارجلکم من خلاف و لاصلبنکم اجمعین
من شما را بتیغ پاره کنم
همچو قصاب بر قناره کنم
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۶۶
هر شب از شوق جامه پاره کنم
عاشق عاشقم، چه چاره کنم
گر برآید مه از گریبانش
دامن از گریه پر ستاره کنم
از درونم برون نخواهد رفت
[...]
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۹۳ - آمدن عالمافروز در پیش سام و چگونگی آن
ندانم برین بر چه چاره کنم
همان به که از کین کناره کنم
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۰۹ - یاری نمودن تکش خان بر سام و جنگیدن بر فغفور چین
ندانم ز هجرت چه چاره کنم
چگونه ز رویت کناره کنم
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۰
به عزمِ توبه سحر گفتم استخاره کُنم
بهارِ توبهشکن میرسد چه چاره کُنم؟
سخن درست بگویم نمیتوانم دید
که مِی خورند حریفان و من نِظاره کنم
چو غنچه با لبِ خندان به یادِ مجلسِ شاه
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۱۱
نه تاب وصل و نه صبرم کز و کناره کنم
دلم ز دست بخواهد شدن چه چاره کنم
ز دل بتنگ چنانم که خواهمش آرم
ز چاکسینه یرون و هزار پاره کنم
نماند تاب غمم نیست چاره یی زان به
[...]
بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۶
هر دم اندیشه ی ان شوخ ستمکاره کنم
صورت او بخیال آرم و نظاره کنم
بسکه خون جگرم می شود از دیده روان
زهره ام نیست که یاد دل آواره کنم
دلم از رشک رقیبان تو صد چاک شود
[...]
هلالی جغتایی » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۶
دلم ز دست شد، از دست دل چه چاره کنم؟
اگر بدست من افتد، هزار پاره کنم
خوشست بزم تو، لیکن کجاست طاقت آن
که در میان رقیبان ترا نظاره کنم؟
مگو: کناره کن از من، که جان ز کف ندهی
[...]
هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۲۱ - دیدار شاه از بام در شب ماه روشن
تا به کی سینه پاره پاره کنم؟
وای من! وای من! چه چاره کنم؟
سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ سوم در ذکر وزرا » ۱۶۵- شاه میر
مرحمی نیست که دل را من از او چاره کنم
مگر از سینه برون آید و صد پاره کنم
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۵۱
اگر به روی تو بار دگر نظاره کنم
چو صبح زندگی خویش را دوباره کنم
مرا به سوی تو بال و پر دگر گردد
ز اشتیاق تو هر جامه ای که پاره کنم
مرا نگاه تو کرده است آنچنان وحشی
[...]
سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۴
قبای خود چو گل امروز پاره پاره کنم
ز چاک سینه خیال تو را نظاره کنم
خروش ناله من از زمین برد آرام
شبی که ارزوی خواب گاهواره کنم
ز بس که نیست در ایام صحبت گرمی
[...]
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۶۵۹
خوش آنکه خرقهٔ ناموس و ننگ پاره کنم
به جان غلامی رند شراب خواره کنم
حصاریم غم دنیا و آخرت دارد
ازین میانه به مستی مگر کناره کنم
ز شیشه غیرت خورشید و ماه را ساقی
[...]
حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۴۱
شکنم خامه، صفحه پاره کنم
سینه می جوشدم، چه چاره کنم؟
سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۹۵
به یاد روی تو خورشید را نظاره کنم
خیال چشم تو را روز و شب چه چاره کنم
چو بحر و گوهر یکدانه گر به کف آیی
تو را کشم به میان، خویش را کناره کنم
گذارم آن قدر ای چرخ، داغ بر سر داغ
[...]
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۱
گفت: چون پیر شد، چه چاره کنم؟!
که نیارم باو نظاره کنم؟!