گنجور

نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۱۵ - در توصیف شب و شناختن دل

 

غم مخور البته که غمخوار هست

گردن غم بشکن اگر یار هست

نظامی
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت سلطان محمود و خارکن

 

چون خطاها در جهان بسیار هست

یک خطا دیگر همان انگار هست

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت محمود که مهمان گلخن تاب شد

 

شهریار از دست تو بسیار هست

هیچ گلخن تاب را این کارهست

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی توحید » حکایت پیرزنی که کاغذ زری به بوعلی داد

 

هر کسی را دوزخ پر مار هست

تا بپردازی تو دوزخ کار هست

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش دوازدهم » بخش ۴ - الحکایه و التمثیل

 

ازین گلشن که گل‌هاش از ستاره‌ست

چو بی‌کاران نصیب ما نظاره‌ست

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۰ - رزم خسرو با شاه سپاهان و كشته شدن شاه سپاهان

 

دو چشمم تیره بی آن ماهپارهست

چگونه تیره شد چون پر ستارهست

عطار
 

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۲۳ - رفتن سیّد کاینات بمنزل سلمان فارسی و نزول سورۀ هل اتی

 

اندرین معنی سخن بسیار هست

واندرین سر خود بسی اسرار هست

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۲۶ - فی الحكایة و التمثیل

 

شافعی را شعر هم بسیار هست

وز امامان دگر اشعار هست

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و چهارم » بخش ۱ - المقالة الرابعة و العشرون

 

ذات جان را معنی بسیار هست

لیک تا نقد تو گردد کار هست

عطار
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۱

 

هیچ می دانی در آن حضرت کیان را بار هست

من نمی دانم و لیکن هم چو من بسیار هست

دیده می باید که بیند رویِ سلطان روزِ بار

با لله ار کوه احد را طاقت دیدار هست

هیچ دیگر نیست الّا او و لیکن دیده کو

[...]

حکیم نزاری
 

بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۶

 

این همه شکل خوش دلکش که در گلزار هست

خار در چشمم اگر زانها یکی چون یار هست

می‌روم صدبار در گلزار و می‌آیم برون

وز پریشانی نمی‌دانم که گل در بار هست

از تماشای گل ده روزه بلبل را چه سود؟

[...]

بابافغانی
 

بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۸

 

مستم اگر باده نیست لعل لب یار هست

گو می تلخم مباش شربت دیدار هست

ساقی ما بی‌طلب گر ندهد جرعه‌ای

تشنه‌لبان را کجا قوت گفتار هست

صبح وصالم دمید گلبن عیشم شکفت

[...]

بابافغانی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۸

 

گرچه بیش از حد امکان التفات یار هست

رشک هم چندان که ممکن نیست با اغیار هست

زخم نوک خار رابا خود ده‌ای بلبل قرار

کاندرین بستان گل بی‌خار را هم خار هست

اضطرابم دار معذور ای پری کانجا که تو

[...]

محتشم کاشانی
 

وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۰

 

عاشقِ یکرنگ را یارِ وفادار هست

بندهٔ شایسته نیست ورنه خریدار هست

می‌رسدت ای پسر بر همه‌کس ناز کن

حسن و جمالِ تو را نازِ تو در کار هست

گرچه لبت می‌دهد مژدهٔ حلوای صبح

[...]

وحشی بافقی
 

عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۶

 

در محبت درد اگر پیچد دوا بسیار هست

ریش اگر ناسور شد الماس در بازار هست

گر ز لطفم نا امید، امیدوارم در عتاب

گر ندارم سبحه بر کف، بر میان زنار هست

شستن لوح گنه دستور ابر رحمت است

[...]

عرفی
 

عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۱۵ - حکایت

 

هر که ببستان منش کار هست

با منش اندیشه بازار هست

عرفی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۳۵

 

حسن را در هر لباسی دیده بان در کار هست

در بساط گل ز شبنم دیده بیدار هست

نیست همت غافل از احوال دورافتادگان

بحر را در جستجو صد ابر گوهر بار هست

در خم چوگان گردون گردش ما را ببین

[...]

صائب تبریزی
 
 
۱
۲