عاشقِ یکرنگ را یارِ وفادار هست
بندهٔ شایسته نیست ورنه خریدار هست
میرسدت ای پسر بر همهکس ناز کن
حسن و جمالِ تو را نازِ تو در کار هست
گرچه لبت میدهد مژدهٔ حلوای صبح
مانده همان زهرِ چشم تلخیِ گفتار هست
لازمهٔ عاشقی ست رفتن و دیدن ز دور
ورنه ز نزدیک هم رخصتِ دیدار هست
وحشی اگر رحم نیست در دل او گو مباش
شکر که جانِ تو را طاقتِ آزار هست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به عشق و وفاداری اشاره میکند و میگوید که عاشق واقعی باید یاری وفادار داشته باشد. او از زیبایی و ناز طرف مقابل میگوید و به فاصلههای عاشقی اشاره میکند که دیدن از دور لازم است. در انتها، شاعر تأکید میکند که اگر در دل کسی رحم نیست، باید از او دوری کرد، چرا که جان انسان توان آزار را ندارد.
هوش مصنوعی: عاشقانی که احساساتشان پاک و صادقانه است، همواره به محبت و وفاداری از طرف معشوق نیاز دارند. اگر این وفاداری وجود نداشته باشد، نشاندهنده این است که آن عاشق ارزش و مقام لازم را ندارد، در غیر این صورت، آن عشق ارزشمند و قابل توجه خواهد بود.
هوش مصنوعی: ای پسر، به همه کس خود را بباز و فخر کن به زیبایی و خوشروییت، که ناز و زیبایی تو در زندگیات تأثیر دارد.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه لبهای تو نوید خوشی را میدهند، اما همچنان تلخی کلامت مانند زهر چشم باقی مانده است.
هوش مصنوعی: عاشق بودن یعنی گاهی دور شدن و از دور به محبوب خود نگاه کردن؛ زیرا حتی از نزدیک هم اجازهٔ ملاقات وجود ندارد.
هوش مصنوعی: اگر دل وحشی رحم ندارد، تو هم در او نباش. اما شکر کن که جان تو قدرت تحمل آزار را دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
مستم اگر باده نیست لعل لب یار هست
گو می تلخم مباش شربت دیدار هست
ساقی ما بیطلب گر ندهد جرعهای
تشنهلبان را کجا قوت گفتار هست
صبح وصالم دمید گلبن عیشم شکفت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.