گنجور

سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۴

 

جوانی کردم اندر کار جانان

که هست اندر دلم بازار جانان

چو شکر می‌گدازم ز آب دیده

ز شوق لعل شکربار جانان

ز من برد اندک اندک زندگانی

[...]

سنایی
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۷ - در اسرار عشق و نموداری هیلاج فرماید

 

بسی گفتیم از اسرار جانان

که تا پیدا شود دیدار جانان

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۹ - در هدایت یافتن در شریعت فرماید

 

تو سود خویش کن دیدار جانان

در اینجا صاحب اسرار جانان

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۱ - در عین العیان توحید گوید

 

نمیخواهم به جز دیدار جانان

چنین خواهد بدن اسرار جانان

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۲ - سؤال کردن شیخ جنید از منصور در حقیقت شرع

 

تو اینجا دیدهٔ دیدار جانان

درین دیدار خود اسرار جانان

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۴ - در ثنای احدیت و فنای بشریت فرماید

 

نماند هیچ جز دیدار جانان

نبینی هیچ جز انوار جانان

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱۱ - در خطاب کردن با دل در رموز معانی فرماید

 

در اینجا دیدهٔ دیدار جانان

دمادم میکنی تکرار جانان

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۷ - در اثبات ذات کل در خلاصۀ آدمیان فرماید

 

تو داری جوهر اسرار جانان

بتو روشن شده بازار جانان

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱۰۱ - در صفت وصل و دریافتن راز کل بهر نوع فرماید

 

یقین بنمایدت دیدار جانان

بگوید با تو کل اسرار جانان

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۴ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

یکی بینید کل اسرار جانان

که آخر هستشان دیدار جانان

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۳ - پرسش از بایزید بسطامی که حق را کجا توان دید (ادامه)

 

نشان دادم من از اسرار جانان

که خواهم کُشته شد در کار جانان

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۰ - سؤال کردن صاحب راز از شیخ عطّار قدّس سرّه

 

همه درخواب و تو بیدار جانان

حقیقت کل شده اسرار جانان

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۱ - سؤال کردن مرید از پیر در حقایق فرماید

 

پدیدار است از دیدار جانان

در اینجاگه همه اسرار جانان

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۲ - در صفات جام عشق فرماید

 

مراگفتی همهٔ اسرار جانان

نمودستم در این گفتار جانان

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۳ - در صفت حال خود و شرح کتاب فرماید

 

تو دانستی کنون اسرار جانان

ترا بنموده است دیدار جانان

عطار