گنجور

فردوسی » شاهنامه » طهمورث » طهمورث

 

چو دیوان بدیدند کردار او

کشیدند گردن ز گفتار او

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۴

 

خوش آمد هماناش دیدار او

دلش تیز تر گشت در کار او

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۱۲

 

همی کژ دانست گفتار او

بیاراست دل را به پیکار او

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۳

 

بدید از بد و نیک آزار او

به یزدان پناهید از کار او

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۷

 

ز خوبی دیدار و کردار او

ز هوش و دل و شرم و گفتار او

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۸

 

که من زان فریبنده گفتار او

بسی بازگشتم ز پیکار او

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۸

 

نخواهد بدن نیز دیدار او

ازان چشم گریان شد از کار او

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۸

 

ز کاووس وز خام گفتار او

ز خوی بد و رای و پیگار او

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۹

 

نگه کرد پیران به دیدار او

نشست و بر و یال و گفتار او

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۹

 

مرا دیده از خوب دیدار او

بمانده‌ست دل خیره از کار او

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۹

 

چو فرمان دهی من سزاوار او

میان را ببندم پی کار او

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۰

 

چنین دل بدادی به گفتار او

بگشتی همی گرد تیمار او

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۱

 

سیاوش ندانست زان کار او

همی راست آمدش گفتار او

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۴

 

ورازاد بشنید گفتار او

همی خوار دانست پیگار او

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۲۱

 

بترسیدم از کار و کردار او

بپیچیدم از رنج و تیمار او

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی همای چهرزاد سی و دو سال بود » بخش ۲

 

به فریاد شد گازر از کار او

همی تیره شد تیز بازار او

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۴۷

 

چو آن خسته بشنید گفتار او

بدید آن دل و رای هشیار او

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۱۳

 

ولیکن از آن خوب کردار او

نجستم همی ژرف پیکار او

فردوسی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۷ - در مدح خواجه ابوسهل احمد بن حسن حمدوی گوید

 

سروی شنیده ای که بود ماه بار او ؟

مه دیده ای که مشک بپوشد کنار او ؟

من دیدم و شنیدم، این هر دو، آن بتیست

کاین دل هزار بار تبه شد به کار او

پر گوهرست ز آتش عشقش کنار من

[...]

فرخی سیستانی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۱۸ - نامه گرشاسب به فغفور چین

 

نباید ترا شد به پیکار او

که اینک خود آمد سپهدار او

اسدی توسی
 
 
۱
۲
۳
۱۳