فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۴
من اینک به پیش تو استادهام
تن و جان شیرین ترا دادهام
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۴۷
من از دخت خاقان فرستادهام
نه جنگی کسیام نه آزادهام
فردوسی » شاهنامه » داستان کاموس کشانی » بخش ۳
فراوان فریبش فرستادهام
ز هر گونهای بندها دادهام
فردوسی » شاهنامه » داستان کاموس کشانی » بخش ۶
ازان روزگاری کجا زادهام
ز خفتان میان هیچ نگشادهام
فردوسی » شاهنامه » داستان کاموس کشانی » بخش ۶
بدین من سواری فرستادهام
ورا پیش ازین آگهی دادهام
فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۱۳
به نزدیک پیران فرستادهام
چه مایه ورا پندها دادهام
عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۱۰۲ - کشتن فرامرز برادر گشتاسپ طهماسپ را گوید
یکی نامه زی تو فرستاده ام
بسی پند و اندرزها داده ام
عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۱۱۰ - مکر کردن دلارام در خلاصی شهریار از بند فرانک گوید
به صورت اگرچه زن افتاده ام
بسیرت چه مردان آزاده ام
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۶۶ - ستمهای کوش
که آن مرز یکسر بدو داده ام
مر او را به شاهی فرستاده ام
ایرانشان » بهمننامه » دیباچه » بخش ۴ - در تمثیل جوارح انسان گوید
نه پیغمبران را فرستادهام
شما را بسی پندها دادهام
ایرانشان » بهمننامه » آغاز داستان » بخش ۹ - آگاهی یافتن شاه بهمن از آمدن پارس با دختر شاه کشمیر
بزرگی شما را نه من دادهام
درِ گنجشان پیش بگشادهام
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۴۹ - ستایش ملک عز الدین مسعود بن ارسلان
چو من نزل خاص تو جان دادهام
جگر نیز با جان فرستادهام
عطار » مصیبت نامه » بخش سی و پنجم » بخش ۴ - الحكایة و التمثیل
از پی فردای خود تا زاده ام
استخوانی خویش را ننهاده ام
اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۸
آنم که زین بر اسب تمنا نهادهام
تا لاجرم، چو باد سوار و پیادهام
افتادهام چو مشک بر آتش به جرم آنک
در بر هزار نافه خاطر گشادهام
لرزندهام ز جنبش هر باد و بر حقم
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۳۸ - وله ایضا
صدرا اگرچه تو ز من آزاد و فارغی
داری خبر که بندهام و بندهزادهام
افتاده برگرفتن، از اقسام سروریست
برگیر پس مرا که بدین سان فتادهام
یکباره در مبند درِ لطف و مردمی
[...]