صدرا اگرچه تو ز من آزاد و فارغی
داری خبر که بندهام و بندهزادهام
افتاده برگرفتن، از اقسام سروریست
برگیر پس مرا که بدین سان فتادهام
یکباره در مبند درِ لطف و مردمی
کآخر دهان به مدح تو روزی گشادهام
بغنود مرغ و ماهی و نغنود چشم من
شبها که من عرایس مدح تو زادهام
چون صبح اگر چه آتش پایم، فسردهام
چون سایه آن زمان که سوارم پیادهام
انکار حرمتم نکنند ارچه بیگناه
خونم همیخورند، مگر جام بادهام
شیر نر از زبونی بز بود پیش من
و اکنون اسیر حیلت روباه مادهام
فرزین شاه بودم بر عرصهٔ مراد
و امروز از تراجع دولت پیادهام
از بیم آنکه شادی دشمن فزون شود
بر عجز خویش نام قناعت نهادهام
از تو جفا به نرخ عنایت همیخرم
وین اصل زیر کیست، نگویی که سادهام
عزل و عمل چو از تو بود هردو منصب است
لیکن بیا ببین که کجا ایستادهام
شش ماه از برای رعیّت به روز و شب
بیگار کردهام من و مرسوم دادهام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر نشان میدهد که گوینده (صدرا) با وجود آزادی ظاهریاش، هنوز خود را بندهای میداند که تحت تأثیر قدرت و سروری دیگران است. او به ناچار از مقام و موقعیت خود پایین آمده و با حسرت به گذشتهاش مینگرد، زمانی که فرزین شاه بوده است. او در تلاش است تا با قناعت و صبر، از تجملات دنیا دوری کند و نسبت به جفاهای دیگران بیتوجه باشد. او هشدار میدهد که اگرچه ممکن است بیگناه باشد، اما قربانی برخی حقایق تلخ زندگی است و باید با عرق ریزان و تلاش برای رعیتش کار کند. در کل، شعر عواطفی همچون حسرت، قناعت و تلاش بیوقفه را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: ای صدرا، هرچند تو از من آزاد و بیخیالی، اما بدان که من بنده و فرزند بندهام.
هوش مصنوعی: برگرفتن چیزی که بر روی زمین افتاده، یکی از نشانههای بزرگی و مقام است. بنابراین از من هم درخواست کن که چون به این حالت افتادهام، مرا بگیر و بالا ببر.
هوش مصنوعی: یکباره درهای لطف و محبت را به روی خودت نوبت نکن، چون من هر روز دربارهٔ تو سخن خوب میگویم و از تو یاد میکنم.
هوش مصنوعی: من در شبها عروسهای مدح تو را خلق کردهام، همچون پرنده و ماهی که آرام میگیرند و چشم من نیز به این زیباییها مینگرد.
هوش مصنوعی: اگرچه صبح مثل آتش زیر پایم است، اما مانند سایهای سرد و بیحرکت هستم، در حالی که سوار بر اسب نیستم و پیادهام.
هوش مصنوعی: هرچند که بیگناه هستم و خونم را میریزند، امیدوارم حرمت مرا نشکنند و تنها چیزی که به من آسیب میزند، شراب است.
هوش مصنوعی: شیر نر به خاطر ضعف و ناتوانیاش، در وضعیت بدی قرار دارد و اکنون به دام فریب و ترفند روباه ماده افتاده است.
هوش مصنوعی: من زمانی به عنوان شاه فرزین در اوج قدرت و خواستههایم بودم، اما امروز در پی کاهش قدرت و موقعیتم، از آن جایگاه پایین آمدهام.
هوش مصنوعی: به خاطر ترس از اینکه شادی دیگران بیشتر شود، نام "قناعت" را بر ضعف و ناتوانی خود گذاشتهام.
هوش مصنوعی: من از محبت و لطف تو بیوفایی میبینم، اما آیا نمیدانی که من چه کسی هستم و نباید مرا ساده بپنداری؟
هوش مصنوعی: هر دو مسئولیت، یعنی عزل و انجام کارها، از تو نشأت میگیرد، اما بیایید ببیند که من در کجا قرار دارم و چه وضعیتی دارم.
هوش مصنوعی: شش ماه است که من برای مردم به طور شبانهروزی کار کردهام و به آنها کمک کردهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آنم که زین بر اسب تمنا نهادهام
تا لاجرم، چو باد سوار و پیادهام
افتادهام چو مشک بر آتش به جرم آنک
در بر هزار نافه خاطر گشادهام
لرزندهام ز جنبش هر باد و بر حقم
[...]
رحمی که بر در تو غریب اوفتادهام
در خون دل ز دست تو چون جام بادهام
دی باد صبح بوی تو آورد سوی من
امروز دل به سوی تو بر باد دادهام
از بهر نیمبوسه که بر پای تو دهم
[...]
من صید زخمخورده از پا فتادهام
رحمی، که بر سپردن جان، دل نهادهام
اظهار دوستی زبانی کند چو خصم
باور کنم محبتش، از بس که سادهام
از یمن عشق، دیدن رویم مبارک است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.