گنجور

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الحادی عشر: فی الطامات و فی الاقاویل المختلفة » الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان » شمارهٔ ۲۶

 

اشکم ز دو دیده تا به دریا برسد

این نالهٔ من تا به ثریّا برسد

این گریه به خنده گردد و سوز به سور

گر بار دگر عروهٔ وثقی برسد

اوحدالدین کرمانی
 

سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۳۹ - در بیان آنکه صحبت اولیا معظمترین طاعات و مفیدترین عبادات است. زیرا آنچه بسالی و دو باجتهاد خود کس نتواند حاصل کردن بساعتی اضعاف آن از صحبت شیخ میسر شود. همچنانکه اگر کسی بفکر و اجتهاد خود خواهد که صنعتی بیاموزد البته نتواند. و اگر بمرور ایام بعد از اجتهاد بسیار بیاموزد هم ناقص باشد. لیکن آنچه در یک لحظه از استاد آموزد بسالها بجهد خود حاصل نکند. پس اگر آنکه نادراً حق تعالی کسی را بی شیخ و استاد تعلیم دهد که الرحمن علم القرآن بر او حکم نباشد که النادر لاحکم له. و آن نادر هم برای آن آید که دیگران از او بیاموزند و اینچنین نادر پیش آن پختگان که پیر پرورند خام نماید از این رو مصطفی علیه السلام با امیرالمؤمنین علی کرم اللّه وجهه نصیحت فرمود که اذا تقرب الناس الی خالقهم بانواع البر فتقرب الی اللّه بانواع العقل تسبقهم بالدرجات و الزلف عندالناس فی الدنیا و عنداللّه فی الاخرة.

 

تا زهر طاعتت ثواب رسد

تا ترا از خدا خطاب رسد

سلطان ولد
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۶۱

 

شبی گر آن پسر نازنین به ما برسد

بود امید که بر درد ما دوا برسد

چه گویمش که بلایی ست او به نیکویی

چنان بلای دل، ای کاشکی به ما برسد

رود کرشمه کنان در ره و هزار چو من

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

عبید زاکانی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶ - ایضا در مدح همو

 

ای جوانبخت وزیری که کند افسر سر

خاک پایت چو بدین گنبد خضرا برسد

جان هر خسته ز لطف تو دوا کسب کند

دل هرکس ز عطایت به تمنی برسد

ملک را چون تو عمیدی چو خدا روزی کرد

[...]

عبید زاکانی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶۴

 

جام می گر به دست ما برسد

پادشاهی به این گدا برسد

لب جام شراب اگر بوسم

خوش نوائی به بینوا برسد

دُردی درد دل اگر نوشم

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۱۷

 

کوهکن کیست به گرد من شیدا برسد؟

جنبش قاف محال است به عنقا برسد

جگر تشنه صحرای علایق ترسم

سیل ما را نگذارد که به دریا برسد

عالمی همچو صدف چشم و دهن وا کرده است

[...]

صائب تبریزی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۵۵

 

دگر تظلم ما عاجزان‌کجا برسد

بس است نالهٔ ماگر به‌گوش ما برسد

به خاک منتظرانت بهارکاشته‌اند

بیا ز چشم دهیم آب تا حنا برسد

کسی به می نکند چارهٔ خمار وفا

[...]

بیدل دهلوی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۲

 

کاش خضری به من بادیه پیما برسد

که سراغ حرمم تا در ترسا برسد

دل و دین را چه کنم عرضه به جولانگه تو؟

مشکل این جنس فرومایه به یغما برسد

ناله تا کی شکند، در جگر خویش سپند؟

[...]

حزین لاهیجی
 

صامت بروجردی » قصاید » شمارهٔ ۱۱ - قصیده در مدح مظهر العجایب حضرت امیرالمومنین(ع)

 

خوش آن مریض که بر دردوی دوا برسد

به دولت ابد از قرب کبریا برسد

کسی که طالب قرب خدا بود به خدا

مگر ز دوستی شاه اولیا برسد

معین دین پیمبر کش از احد باحد

[...]

صامت بروجردی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۹ - در مدح ولی‌الله اعظم امیرالمؤمنین علی «علیه‌السلام»

 

ز جلوه مهر سماکی به بوتراب رسد

چگونه ذره تواند به آفتاب رسد

ولی نعمت ما خاکیان علیست که فیض

بزادگان تراب از ابوتراب رسد

مجوی کام دل خویش را ز غیر علی

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۲ - قطعه

 

خون که افسرد چه نفعش ز عناب رسد

تشنه چو نمرد چه حاصل که بدو آبرسد

موقعیت مده از دست که سودی ندهد

نوش دارو که پس از مرک بسهراب رسد

صغیر اصفهانی