کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۲۳ - ایضا له
هیچ حاصل ز فضل و دانش نیست
اندرین روزگار بی حاصل
کلک را گو برو به اب سیاه
تو و آن کو به فضل شد مایل
گر شود تیر جعبۀ مریّخ
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۲۴ - وله ایضا
کمال الدّین که چرخ پیر نارد
جوانی چون تو در انواع کامل
امل از کیسة جود تو فربه
فلک با رفعست قدر تو نازل
زده از یکدلی اندر هوایت
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۲۵ - ایضا له
ای جبین تو مطلع اقبال
وی جناب تو مقصد آمال
بنده را رسمکیست بر دیوان
رسمکی افت خیز و حال بحال
داشتم پار روزة حرمان
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۲۶ - ایضا له
بنده ات بود گرسنه پیرار
پار زن کرد و بچّه زاد امسال
لاجرم از نوایب حدثان
تیره دارد چو خال صورت حال
مثل بنده اندرین حالت
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۲۷ - ایضا له
ای شده ذات تو مستجمع انواع کمال
نو عروسان سخن راز ثنای تو جمال
هم صریر قلمت ترجمۀ لفظ کرم
هم صدای سخنت طیره ده سحر حلال
در ره فهم معانی تو ارباب سخن
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۲۸ - وله ایضا
محقّق است که چیزی که آن رسد به کمال
بود هر آینه آن چیز را نهیب زوال
اگر به نوبت من ختم شد سخن چه عجب
رسیده است در ایّام من سخن به کمال
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۲۹ - ایضا له
دو نشان ماند از مروّت و بس
اندرین روزگار یکسر بخل
این یکی در عمامه ها تشویش
وان دگر موافقت در بخل
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۳۰ - وله ایضا
دی در اسباب سیّدالوزرا
که قیاسش نداند الّا عقل
با خود اندر شدم به اندیشه
تا برآورد سر بسودا عقل
چون همه یک بیک چنان دیدم
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۳۱ - این قطعه در مدح ملک السّیادة و النّقابه سیّد مجدالدّین گوید
زندگانیّ مجلس عالی
باد چون مدّت زمانه طویل
مجد دین سیّد اجل که دهد
جود دست تو بحر را تخجیل
ای از آن خاندان که از شرفش
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۳۲ - ایضا له
قطعه ای نزد تو فرستادم
التماسی در آن حقیر و قلیل
التماسم نداشتی مبذول
تا تو گشتی خفیف و بنده ثقیل
قطعه یی بس مبارکست الحق
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۳۳ - ایضا له
بنا میزد دلی چون شیر دارم
زبانی بر سخنها چیر دارم
تو پنداری به دقت جنگ و کوشش
دلی از زندگانی سیر دارم
ز زخم خنجر و زوبین و ناوک
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۳۴ - ایضا له
شعر کی نزد تو فرستادم
لطفکی نیز کرده با آن ضم
التماسی حقیر کرده در و
که نیرزید پای مرد قلم
التفاتی بدان نفرمودی
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۳۵ - وله ایضا فی استدعاالّتبن
بدرگاه خواجه شدم دی سوار
بدان تا ز دیدار او برخوردم
ز بهر عمارت بدان پیشگاه
یکی تودة خاک آمد برم
دو سه توبره کاه در پیش او
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۳۶ - وله ایضا
شبی به خوان تو حاضر شدم به ماه سیام
نخفت چشم من آن شب ز اشتیاق طعام
ز روز روزه نبد هیچ فرق آن شب را
ز بهر آنکه نیفتاد اتّفاق طعام
سحور نیز بوقت خودم نیاوردند
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۳۷ - وله ایضا
ای صاحبی که از نفحات شمایلت
پر خنده اندرون چو گل نو شکفته ام
در پوست همچو غنچه نمی گنجم از نشاط
تا مهر تو درین دل خونین نهفته ام
هر شام تا به صبح به الماس طبع تیز
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۳۸ - وله ایضا
صدرا اگرچه تو ز من آزاد و فارغی
داری خبر که بندهام و بندهزادهام
افتاده برگرفتن، از اقسام سروریست
برگیر پس مرا که بدین سان فتادهام
یکباره در مبند درِ لطف و مردمی
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۳۹ - ایضا له
من از تشریف مولانا چنان تنگ آمدم الحق
که در وی می گمان بردم که من ماهی در شستم
از آن دراعّۀ تنگم قبای صبر تنگ آمد
بلی چون تنگ روزیّم به رزق خویش پیوستم
چو شرط آمد که هر ظرفی بود از جنس مظروفش
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۴۰ - وله ایضا
نسیب و مدح و تقاضا فزون زده قطعه
درین دو روزه به هر خواجهای فرستادم
کم از جوایی باشد به راست یا به دروغ
خدای داند اگر کس به خیر و شر دادم
بسی نکوهش خود میکنم که بیهوده
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۴۱ - ایضا له
ای خدمت تو ذخیرة عمرم
وی مدحت تو علاج هر دردم
آثار عنایت تو می بینم
چندانکه بگرد خویش می گردم
در وقت نجشّم خداوندان
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۴۲ - ایضا له
اگر چه مدّتی شد تا ز سالوس
گذر بر کوی خمّاری نکردم
چو ناجنسان ز روی خام طبعی
می اندر جام می خواری نکردم
به چشم فاسقی از راه تهمت
[...]