کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۸۳ - وله ایضا
نیم مستست چشم دلبر من
خوابش از هیچگونه می ناید
چشم دارم که تو بحکم کرم
زان شرابی که جان بیفزاید
چشم او را به خواب بسته کنی
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۸۴ - وله ایضاً
فصل دیماه بخوارزم اندر
جامع گرهست یکی صد باید
نمد و آتش و آبست کنون
عوض از خیش و زگنبد باید
آب چون بیضۀ بّلور شدست
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۸۵ - وله ایضا
جهان صدرا لقای فرّخ تو
سعادت را ز بهر فال باید
کسی را کآرزوی خدمت تست
فراوان مایه از اقبال باید
اگر تو در خور همّت کنی جود
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۸۶ - ایضا له
ز وجود عام تو ای شاه شرع حاصل من
اگر نباشد بسیار اندکی باید
درین مقام که امروز جاه و دولت تست
ترا نظر بهمه عمرو و زیرکی باید
مرا ز کوی عتابی که نیستش سروبن
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۸۷ - وله ایضا
سروریش تو هر دو زحمت ماست
در وجودش اثر نمی باید
ور ضرورت بود ز هر دو یکی
ریش بگذار سر نمی باید
چه کنی ریش خویشتن تاتا؟
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۸۸ - وله ایضا
نیاز و آرزوی من به روی فخرالدّین
از آن گذشت که در حیّز بیان آید
بدان که جان مرانسبتیست با لطفت
ز شوق لطف تو هر دم دلم بجان آید
گهر نثار کند بر سر زبان چشمم
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۸۹ - ایضا له
مرا سخن چو بیاد تو بر زبان آید
به طعم آب حیات و به ذوق جان آید
ز لفظ و معنی تو پای زاستر ننهد
چو عقل را هوس باغ و بوستان آید
بهر کجا که اشارت کند سر انگشتت
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۹۰ - وله ایضا
سحرگهان که دل از بند خود برون آید
به پای فکر برین بام بیستون آید
خرد چراغ یقین پیش راه دل دارد
سوی نشیمن اصلیش رهنمون آید
هر آنچه جان مصفّاست قصد عرش کند
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۹۱ - ایضا له
این واقعۀ هایل جانسوز ببینید
وین حادثۀ صعب جگر سوز ببینید
بر باز ببینید ستم کردن گنجشگ
بر شیر شغالان شده پیروز ببینید
آن سلطنت و قاعده و حکم که دی بود
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۹۲ - وله ایضا
الحق این مطرب اگر چه زند چنگی بد
لیکن این خاصیتش هست که ناخوش گوید
شکل انگشت درازش چو زند چنگ ببین
همچو خرچنگ که بر بوی گیا می پوید
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۹۳ - وله ایضا
زهی زرفعت تو خورده آسمان تشویر
زهی ندیده ترا چشم روزگار نظیر
پناه اهل هنر ، زین دین ، یگانه عصر
که افتخار کنند مملکت به چون تو وزیر
کمینه پایۀ قدر تو آسمان بلند
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۹۴ - ایضا له
کاه وجو خواستم ز تو من خر
زانکه این هر دو بد مرا در خور
چون ندادی بران مزیدی نیست
جو فدای تو باد وکه بر سر
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۹۵ - ایضا له
دوش با طبع خویشتن گفتم
که چه داری؟ بیار شعری تر
گفت من همچو سنگ خشک شدم
در من از نم نماند هیچ اثر
گر تو بسیار سر زنی بر سنگ
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۹۶ - وله ایضا
اندیشه بکردم از سپاهان
دوزخ به سه چار چیز خوشتر
انواع عذابهای دوزخ
هست آن و چهار چیز دیگر
تیمار عیال و خرج بسیار
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۹۷ - وله ایضا
ای رتبت تو ورای مقدار
وی همّت تو ستاره آثار
مدح تو فزون ز کنه فکرت
قدر تو برون ز حدّ گفتار
دست تو نگون چو بخت دشمن
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۹۸ - ایضا له
حسن رایت دانم ار آگه شود
زینچ من کردم درین وقت اختیار
در بتر جایم کند حالی بخشم
پنچ شش خروار ازین دار چنار
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۹۹ - وله ایضا
منم ان چرب دست شیرین کار
کاب طبع مراست آتش بار
صورتم آشیانۀ معنی
فکرتم کنج خانه اسرار
حرکاتم چو گام عمر سبک
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۰۰ - وله ایضا
ای ترا کرده لطف حق مخصوص
به بزرگیّ و مال و جاه و یسار
از دعاگو نصیحتی بشنو
تا ترا بندگی کنند احرار
تا توانی ز بهر دشمن و دوست
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۰۱ - وله ایضا
ای دل سیه لطیف دیدار
وی سیم تن خجسته آثار
از تیغ و قلم نه یی تو خالی
خالی نبود ز تیغ سردار
از حقّۀ تو نگار گیرد
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۰۲ - وله ایضا
گفته بودی مرا که چیزی گوی
که نبایدت کرد استغفار
هر چه گفتم من از مدیح و غزل
بعضی از وی دروغ بد ناچار
همچو تو اختیار از آن کردم
[...]