گنجور

فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۶ - در آفرینش ماه

 

چراغ است مر تیره شب را بسیچ

به بد تا توانی تو هرگز مپیچ

چو سی روز گردش بپیمایدا

شود تیره گیتی بدو روشنا

پدید آید آنگاه باریک و زرد

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۷ - گفتار اندر ستایش پیغمبر

 

تو را دانش و دین رهاند درست

در رستگاری ببایدت جست

و گر دل نخواهی که باشد نژند

نخواهی که دائم بوی مستمند

به گفتار پیغمبرت راه جوی

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۸ - گفتار اندر فراهم آوردن کتاب

 

سخن هر چه گویم همه گفته‌اند

بر باغ دانش همه رفته‌اند

اگر بر درخت برومند جای

نیابم که از بر شدن نیست رای

کسی کو شود زیر نخل بلند

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۹ - داستان دقیقی شاعر

 

چو از دفتر این داستان‌ها بسی

همی خواند خواننده بر هر کسی

جهان دل نهاده بدین داستان

همان بخردان نیز و هم راستان

جوانی بیامد گشاده زبان

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱۰ - بنیاد نهادن کتاب

 

دل روشن من چو برگشت از اوی

سوی تخت شاه جهان کرد روی

که این نامه را دست پیش آورم

ز دفتر به گفتار خویش آورم

بپرسیدم از هر کسی بی‌شمار

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱۱ - در داستان ابو منصور

 

بدین نامه چون دست کردم دراز

یکی مهتری بود گردن‌فراز

جوان بود و از گوهر پهلوان

خردمند و بیدار و روشن روان

خداوند رای و خداوند شرم

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱۲ - ستایش سلطان محمود

 

جهان آفرین تا جهان آفرید

چون او مرزبانی نیامد پدید

چو خورشید بر چرخ بنمود تاج

زمین شد به کردار تابنده عاج

چه گویم که خورشید تابان که بود

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » کیومرث » بخش ۱

 

سخن‌گوی دهقان چه گوید نخست

که نام بزرگی به گیتی که جست

که بود آن که دیهیم بر سر نهاد

ندارد کس آن روزگاران به یاد

مگر کز پدر یاد دارد پسر

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » کیومرث » بخش ۲

 

خجسته سیامک یکی پور داشت

که نزد نیا جاه دستور داشت

گرانمایه را نام هوشنگ بود

تو گفتی همه هوش و فرهنگ بود

به نزد نیا یادگار پدر

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » هوشنگ » بخش ۱

 

جهاندار هوشنگ با رای و داد

به جای نیا تاج بر سر نهاد

بگشت از برش چرخ سالی چهل

پر از هوش مغز و پر از رای دل

چو بنشست بر جایگاه مهی

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » هوشنگ » بخش ۲

 

یکی روز شاه جهان سوی کوه

گذر کرد با چند کس هم‌گروه

پدید آمد از دور چیزی دراز

سیه رنگ و تیره تن و تیز تاز

دو چشم از بر سر چو دو چشمه خون

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » هوشنگ » بخش ۳

 

چو بشناخت آهنگری پیشه کرد

از آهنگری ارّه و تیشه کرد

چو این کرده شد چارهٔ آب ساخت

ز دریای‌ها رودها را بتاخت

به جوی و به رود آب‌ها راه کرد

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » طهمورث » طهمورث

 

پسر بد مر او را یکی هوشمند

گرانمایه طهمورث دیو بند

بیامد به تخت پدر بر نشست

به شاهی کمر بر میان بر ببست

همه موبدان را ز لشکر بخواند

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۱

 

گرانمایه جمشید فرزند او

کمر بست یک‌دل پر از پند او

برآمد بر آن تخت فرّخ پدر

به رسم کیان بر سرش تاج زر

کمر بست با فرّ شاهنشهی

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۲

 

یکی مرد بود اندر آن روزگار

ز دشت سواران نیزه گذار

گرانمایه هم شاه و هم نیک مرد

ز ترس جهاندار با باد سرد

که مرداس نام گرانمایه بود

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۳

 

چو ابلیس پیوسته دید آن سخن

یکی بند بد را نو افگند بن

بدو گفت گر سوی من تافتی

ز گیتی همه کام دل یافتی

اگر همچنین نیز پیمان کنی

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۴

 

از آن پس برآمد ز ایران خروش

پدید آمد از هر سویی جنگ و جوش

سیه گشت رخشنده روز سپید

گسستند پیوند از جمّشید

بر او تیره شد فرّهٔ ایزدی

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۱

 

چو ضحاک شد بر جهان شهریار

بر او سالیان انجمن شد هزار

سراسر زمانه بدو گشت باز

برآمد بر این روزگار دراز

نهان گشت کردار فرزانگان

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۲

 

چنان بد که هر شب دو مرد جوان

چه کهتر چه از تخمهٔ پهلوان

خورشگر ببردی به ایوان شاه

همی ساختی راه درمان شاه

بکشتی و مغزش بپرداختی

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۳

 

چو از روزگارش چهل سال ماند

نگر تا به سر برش یزدان چه راند

در ایوان شاهی شبی دیر یاز

به خواب اندرون بود با ارنواز

چنان دید کز کاخ شاهنشهان

[...]

فردوسی
 
 
۱
۹
۱۰
۱۱
۱۲
۱۳
۶۸۵