گنجور

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۸ - شاید در مدح میرداماد باشد

 

عشق در کام من اول زهر سودا ریخته

بعد از آن ته‌جرعه بر مجنون شیدا ریخته

یک سر مو بر وجودم جای نوش عیش نیست

بس که زهر افعی غم بر سراپا ریخته

صد چمن غلطیده در خون خزان بی‌بهار

[...]

فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۹ - در مدح استاد خود ملاصدرا

 

ماه نو عید و صد چنین باد

میمون به ملازمان استاد

استاد اجل و صدر اعظم

شایسته رحمت خداداد

دریای وقار و کوه تمکین

[...]

فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۰ - در مدح ملاصدرا

 

رسید مژده که آمد پناه دولت و دین

خدیو مملکت علم و فضل صدرالدین

فلک جناب ملک قدر عرش رتبه که هست

به علم و دانش رنگین به رای و فکر متین

قبول علم و عمل را سبک چو آیینه

[...]

فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۱ - در رثای صدرالحکما ملاصدرای شیرازی

 

زین هفت‌خوان که پایه او بر سر فناست

در شش جهت به هر چه نظر می‌کنی خطاست

بیچاره آن دلی که کند تکیه بر سپهر

سرگشته آن سری که به بالین آسیاست

ظن ثبات دعوی راحت درین جهان

[...]

فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۲ - در مدح شاه صفی

 

پرده از رخ برفکن وز گوشه ابرو نقاب

تا ز رویت ماه نو بینم بروی آفتاب

نرگس بیداری اندر خواب می‌بیند ز ناز

بخت کو تا چشم ما را نیز خواب آید به خواب

عشق را در بی‌نظامی‌ها نظامی داده‌اند

[...]

فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۳ - مطلع دوم

 

ای به دیدار گل رویت چمن را آب و تاب

غنچه بهر بردن نامت دهن شوید به آب

روز دیدار تو روز عید قربان منست

چشم حیران را فروبستن نمی‌بینم صواب

شعله من این همه تندی نمی‌دانم ز چیست؟

[...]

فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۴ - مطلع سوم

 

بر سریر پادشاهی پادشاه کامیاب

جلوه‌گر گردید چون بر تخت گردون آفتاب

کودکی از سر گرفت این پیر بازیگوش چرخ

زال گیتی را مبدل گشت پیری با شباب

تیرگی برخاست از روی زمانه آن‌چنان

[...]

فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۵ - در مدح شاه صفی

 

شکر که گردید ز لطف خدای

تخت مقام شه فرمانروای

شاه جوان طالع بیدار بخت

صفدر دریا دل کشور گشای

خسرو جم حشمت گردون شکوه

[...]

فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۶ - در مدح شاه‌عباس ثانی

 

داد باد صبح رنگین مژده‌ای از نوبهار

گفت پیغام خوش رنگ شفق در لاله‌زار

اینک آمد نوبهاری چون عروس سرمه‌زیب

اینک آمد لاله‌زاری همچو چشم نشئه‌دار

سبزه نورس چو خط گلعذاران جان‌شکیب

[...]

فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۷ - در مدح شاه‌عباس دوم

 

مبارک جهان را نشاط جوانی

بدین عیش و عشرت بدین شادمانی

چه عیش است و عشرت چه ذوقست و بهجت

که پیران گرفتند از سر جوانی

زمین است در جنبش تر دماغی

[...]

فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۸ - در مدح سلطان العلما خلیفه سلطان وزیر شاه عباس دوم

 

اکنون که تازه گشت دلا عهد خرّمی

بر کن سَری ز جیب، نه از دانه‌ای کمی!

هر غنچه‌ای به ذوق غمی در کشاکش است

بی‌غم چرایی ای دل بی‌درد آدمی

دریای انبساط چنین موج‌ریز و تو

[...]

فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۹ - مطلع دوم

 

ای روزگار را به وجود تو خرّمی

بر خویشتن ببال که یکتای عالمی

چون آسمان به عرصة آفاق سروری

چون آفتاب در همه کشور مسلّمی

بر سایة تو سجده برد نور آفتاب

[...]

فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۰ - در مدح میرزا حبیب‌اللّه صدر و اعتذار از وی

 

درین رباط دو در نه‌ مسافرم نه مقیم

که خانه پرخطر افتاده است و ره پربیم

میان خوف و رجایم که دارد این دهلیز

دری به صحن امید و دری به عرصة بیم

چو ناز جمله نیازست و نعمتم نقمت

[...]

فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۱ - تجدید مطلع

 

ز ناتوانی از خویش می‌روم چو نسیم

ز ضعف چون نفس غنچه می‌شوم تسلیم

نفس‌نفس، نفس خسته می‌رود از خویش

اگر درآرد دوشی به زیر بار شمیم

نشاط عیدِ فنا آن‌چنان عروج گرفت

[...]

فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۲ - در مدح میرزا رفیع وزیر و توصیف آستانه حضرت معصومه (س)

 

به خانه‌ای که تو کردی دمی درو مسکن

نرفت تا ابدش آفتاب از روزن

ز رشک آینه سوزم از آنکه می‌دانم

که عکس روی تو گاهی در آن کند مسکن

ز شمع روی تو هر خانه‌ای که نور گرفت

[...]

فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۳ - در مدح مرتضی قلی‌خان

 

زبان اهل سخن تا به حرف گردانست

به شکر معدلت مرتضی قلی‌خانست

بلندمرتبه خانی که حکم نافذ او

به ملک قالب عالم روان‌تر از جانست

سپهر شوکت و دریای حلم و کان کرم

[...]

فیاض لاهیجی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱ - در بی قدری جهان و ستایش شاه مردان، دستگیر روز جزا، حضرت امیرالمؤمنین علی مرتضی «ع »

 

چیست ای دل عالم هستی؟ بیابان فنا!

هر طرف موج سرابی از گذار عمرها

هر گیاه سبز دروی، تیغ زهر آلوده یی

هر سر خاری درو، دلدوز تیری جان ربا

قطره های اشک حسرت، شبنم برگ گلش

[...]

واعظ قزوینی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲ - تجدید مطلع

 

ای نگاهت دیده آیینه دل را ضیا

گوشه ابروی لطفت، صیقل زنگ خطا

پیشت از خجلت بهم پیچید، زبان گفتگو

با زبان حال گویم، حال خود سر تا بپا

حالم این، کز درگه قربت بدور افتاده ام

[...]

واعظ قزوینی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳ - در احوال درویشی و ستایش آفتاب عالم آرای سپهر دین حضرت امام محمدتقی «ع »

 

حشمت از سلطان و، راحت از فقیر بینواست

چتر از طاووس، لیک اوج سعادت از هماست

راحت شاه و گدا را زین توان معلوم کرد

کو بصد گنجست محتاج، این به نانی پادشاست

پادشاهان را اگرچه چتر دولت بر سر است

[...]

واعظ قزوینی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴ - وصف بهار و ستایش شاه حیدر نسب ایران، حارس کشور دین شاه سلیمان صفوی

 

نوبهار است و در و دشت دگر روح‌فزاست

سبزهٔ تر به سرانگشت ز دل عقده‌گشاست

بس که دلکش بُوَد از فیض هوا خاک چمن

بید مجنون به فلک می‌رود و، رو به قفاست

می‌توان کرد در آن سیر بهار دیگر

[...]

واعظ قزوینی
 
 
۱
۲۹۶
۲۹۷
۲۹۸
۲۹۹
۳۰۰
۳۷۳