گنجور

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۳۲ - فرق میان آنک درویش است به خدا و تشنهٔ خدا و میان آنک درویش است از خدا و تشنهٔ غیرست

 

نقش درویشست او نه اهل نان

نقش سگ را تو مینداز استخوان

فقرِ لقمه دارد او، نه فقر حق

پیش نقش مرده‌ای کم نه طبق

ماهی خاکی بود درویش نان

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۳۳ - پیش آمدن نقیبان و دربانان خلیفه از بهر اکرام اعرابی و پذیرفتن هدیهٔ او را

 

آن عرابی از بیابان بعید

بر در دار الخلافه چون رسید

پس نقیبان پیش او باز آمدند

بس گلاب لطف بر جیبش زدند

حاجت او فهمشان شد بی مقال

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۳۵ - مثل عرب اذا زنیت فازن بالحرة و اذا سرقت فاسرق الدرة

 

فازن بالحرة پی این شد مثل

فاسرق الدرة بدین شد منتقل

بنده سوی خواجه شد او ماند زار

بوی گل شد سوی گل او ماند خار

او بمانده دور از مطلوب خویش

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۳۶ - سپردن عرب هدیه را یعنی سبو را به غلامان خلیفه

 

آن سبوی آب را در پیش داشت

تخم خدمت رادر آن حضرت بکاشت

گفت این هدیه بدان سلطان برید

سایل شه را ز حاجت وا خرید

آب شیرین و سبوی سبز و نَوْ

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۳۷ - حکایت ماجرای نحوی و کشتیبان

 

آن یکی نحوی به کشتی در نشست

رو به کشتیبان نهاد آن خودپرست

گفت هیچ از نحو خواندی گفت لا

گفت نیم عمر تو شد در فنا

دل‌شکسته گشت کشتیبان ز تاب

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۳۸ - قبول کردن خلیفه هدیه را و عطا فرمودن با کمال بی‌نیازی از آن هدیه و از آن سبو

 

چون خلیفه دید و احوالش شنید

آن سبو را پر ز زر کرد و مزید

آن عرب را کرد از فاقه خلاص

داد بخشش‌ها و خلعت‌های خاص

کاین سبو پر زر به دست او دهید

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۳۹ - در صفت پیر و مطاوعت وی

 

ای ضیاء الحق حسام الدین بگیر

یک دو کاغذ بر فزا در وصف پیر

گرچه جسم نازکت را زور نیست

لیک بی خورشید ما را نور نیست

گرچه مصباح و زجاجه گشته‌ای

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۴۱ - کبودی زدن قزوینی بر شانه‌گاه صورت شیر و پشیمان شدن او به سبب زخم سوزن

 

این حکایت بشنو از صاحب بیان

در طریق و عادت قزوینیان

بر تن و دست و کتفها بی‌گزند

از سر سوزن کبودیها زنند

سوی دلاکی بشد قزوینیی

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۴۲ - رفتن گرگ و روباه در خدمت شیر به شکار

 

شیر و گرگ و روبهی بهر شکار

رفته بودند از طلب در کوهسار

تا به پشت همدگر بر صیدها

سخت بر بندند بار قیدها

هر سه با هم اندر آن صحرای ژرف

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۴۳ - امتحان کردن شیر گرگ را و گفتن کی پیش آی ای گرگ بخش کن صیدها را میان ما

 

گفت شیر ای گرگ این را بخش کن

معدلت را نو کن ای گرگ کهن

نایب من باش در قسمت‌گری

تا پدید آید که تو چه گوهری

گفت ای شه گاو وحشی بخش تست

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۴۴ - قصه آنکس کی در یاری بکوفت از درون گفت کیست آن گفت منم گفت چون تو توی در نمی‌گشایم هیچ کس را از یاران نمی‌شناسم کی او من باشد برو

 

آن یکی آمد در یاری بزد

گفت یارش کیستی ای معتمد

گفت من، گفتش برو هنگام نیست

بر چنین خوانی مقام خام نیست

خام را جز آتش هجر و فراق

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۴۵ - ادب کردن شیر گرگ را کی در قسمت بی‌ادبی کرده بود

 

گرگ را بر کند سر، آن سرفراز

تا نماند دوسری و امتیاز

فانتقمنا منهم است ای گرگ پیر

چون نبودی مرده در پیش امیر

بعد از آن رو شیر با روباه کرد

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۴۶ - تهدید کردن نوح علیه‌السلام مر قوم را کی با من مپیچید کی من روپوشم با خدای می‌پیچید در میان این بحقیقت ای مخذولان

 

گفت نوح ای سرکشانْ من، من نیم

من ز جان مُردم به جانان می‌زیم

چون بمُردم از حواسِ بوالبشر

حق مرا شد سمع و ادراک و بصر

چونکِ من، من نیستم این دَم ز هوست

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۴۷ - نشاندن پادشاه، صوفیانِ عارف را پیش روی خویش تا چشمشان بدیشان روشن شود

 

پادشاهان را چنان عادت بود

این شنیده باشی ار یادت بود

دست چپشان پهلوانان ایستند

زانک دل پهلوی چپ باشد ببند

مشرف و اهل قلم بر دست راست

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۴۸ - آمدن مهمان پیش یوسف علیه‌السلام و تقاضا کردن یوسف علیه‌السلام ازو تحفه و ارمغان

 

آمد از آفاق یار مهربان

یوسف صدیق را شد میهمان

کاشنا بودند وقت کودکی

بر وسادهٔ آشنایی متکی

یاد دادش جور اخوان و حسد

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۴۹ - گفتن مهمان یوسف علیه‌السلام کی آینه‌ای آوردمت کی تا هر باری کی در وی نگری روی خوب خویش را بینی مرا یاد کنی

 

گفت یوسف هین بیاور ارمغان

او ز شرم این تقاضا زد فغان

گفت من چند ارمغان جستم ترا

ارمغانی در نظر نامد مرا

حبه‌ای را جانب کان چون برم

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۵۰ - مرتد شدن کاتب وحی به سبب آنک پرتو وحی برو زد آن آیت را پیش از پیغامبر صلی الله علیه و سلم بخواند گفت پس من هم محل وحیم

 

پیش از عثمان یکی نساخ بود

کو به نسخ وحی جدی می‌نمود

چون نبی از وحی فرمودی سبق

او همان را وا نبشتی بر ورق

پرتو آن وحی بر وی تافتی

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۵۱ - دعا کردن بلعم با عور کی موسی و قومش را از این شهر کی حصار داده‌اند بی مراد باز گردان و مستجاب شدن دعای او

 

بلعم با عور را خلق جهان

سغبه شد مانند عیسی زمان

سجدهٔ ناوردند کس را دون او

صحت رنجور بود افسون او

پنجه زد با موسی از کبر و کمال

[...]

مولانا
 
 
۱
۱۶۶۹
۱۶۷۰
۱۶۷۱
۱۶۷۲
۱۶۷۳
۶۴۶۲