گنجور

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۲۸

 

آنها که جهان به کام دل داشته اند

رفتند و جهان به جای بگذاشته اند

در زیرزمین به درد دل می دروند

تخمی که به بالای زمین کاشته اند

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۲۹

 

از آخر عمر اگر کسی یاد کند

شرمش بادا که خانه آباد کند

دیدیم به چشم خویش باد است جهان

خاکش بر سر که تکیه بر باد کند

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۳۰

 

از دست اجل هیچ قدح نوش مکن

وین عشوهٔ روزگار در گوش مکن

ارواح گذشتگان تو را می گویند

کای صدر اجل اجل فراموش مکن

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۳۱

 

قیصر که زمین به پای حشمت فرسود

قصرش به بلندی زفلک برتر بود

ای کیخسرو که جاش داری بنگر

کو قصر کجا قیصر گویی که نبود

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۳۲

 

بر سبزه چو چشم ابر نوروز گریست

بی وصل رخ یار نمی شاید زیست

شد لاله زخاک دیگران مجلس ما

تا سبزهٔ گور ما تماشاگه کیست

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۳۳

 

با یار اگر آرمیده باشی همه عمر

لذات جهان چشیده باشی همه عمر

چون حاصل کار مرگ خواهد بودن

خوابی باشد که دیده باشی همه عمر

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۳۴

 

امروز زخیل دل چو بیرون باشی

فردا لاشک عاجز و مغبون باشی

چون در کله عمر نداری پشمی

دست اجلت پنبه نهد چون باشی

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۳۵

 

تا از دم خواجگی و میری نرهی

گر میر سپاهی ز اسیری نرهی

چون طوطی آن خواجه که آن رمز شنید

زاین بند قفص تا بنمیری نرهی

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۳۶

 

تا ظن نبری که کاردان خواهی بود

چون مرغ پرنده کامران خواهی بود

روزی که اجل دامن عمرت گیرد

در بطن زمین چو دیگران خواهی بود

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۳۷

 

مهمان جهان یکشبه بنمای که بود

کش روز سیه نکرد این چرخ کبود

آبیش که خورد تا هم از دیده نریخت

نانی به که داد کاخرش جان نربود

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۳۸

 

محراب چمن را زگل آمد قندیل

وز باد به یک هفته فرو مرد ذلیل

یعنی که درین مرحله ای بی حاصل

یک هفته بود گشت دگر هفته رحیل

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۳۹

 

اسباب فلک چو مهره بشمرد به خاک

کس را ننواخت تاش نسپرد به خاک

هر شاخ که برگ او بلند است امروز

از آب برآورد و فروبرد به خاک

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۴۰

 

پروانگکی به پیش شمعی بپرید

در گوشهٔ شمع گوشهٔ یک تنه دید

جان داد به شکرانه در آن حجره خزید

بی جان دادن کسی به جانان نرسید

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۴۱

 

چون از پی دلبر دل شوریده برفت

وز غایت آرزوش دزدیده برفت

دانست که گرد دوست ماند برهد

خون گشت چو قطره قطره از دیده برفت

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۴۲

 

بی روی تو گرچه رهگذر جای گل است

ما را نه غم باغ و نه پروای گل است

گر دست برم بی تو سوی گل، بادا

در چشم من آن خار که در پای گل است

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۴۳

 

انعام تو عام است و دلم بی بهر است

تریاک کزو هلاک خیزد زهر است

تو لقمهٔ باز در دم صعوه نهی

وآنگه گویی فرو بر آخر قهر است

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۴۴

 

چون معترفم بدانچ سرمستی هست

در حضرتت افلاس و تهیدستی هست

من آن توم تو را چه باشد هیچی

تو آن منی مرا همه هستی هست

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۴۵

 

بیچاره دل شکسته چون بستهٔ تست

بی مرهم وصل هر زمان خستهٔ تست

چون می گسلی از آنک پیوستهٔ تست

گر بستهٔ تست دل نه بشکستهٔ تست

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۴۶

 

دلدار چو دید خسته و غمگینم

آمد نفسی نشست بر بالینم

با گرمی همی گفت که ای مسکینم

هم می ندهد دل که چنینت بینم

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۴۷

 

از باد صبا دلم چو بوی تو گرفت

بگذاشت مرا و جست و جوی تو گرفت

زین پس به من خسته نگه می نکند

بوی تو گرفته بود و خوی تو گرفت

اوحدالدین کرمانی
 
 
۱
۱۳۴۳
۱۳۴۴
۱۳۴۵
۱۳۴۶
۱۳۴۷
۶۴۶۲