جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۳۹ - در مذمت صوفی نمایان ظاهر آرای و معنی گزاران صورت پیرای
کرد یاد حضور درویشان
که سرم خاک مقدم ایشان
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۶۷ - در بیان آنکه حضرت شیخ ابوسعید ابوالخیر قدس الله تعالی سره همیشه از خود به ایشان تعبیر کردی و کلمه ما و من را هرگز بر زبان نیاوردی
رفتی اندر صف صفا کیشان
بر زبانش به جای من ایشان
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۷۵ - در بیان آنکه شرط صحبت آنست که همه اصحاب در معرض آن باشند که چون در یکدیگر عیبی بینند به قول یا فعل دفع آن بکنند
بگذری تو ازان جفا کیشان
وین عجب کز تو نگذرند ایشان
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر دوم » بخش ۵۶ - برخاستن معتمر به چاره سازی عیینه و وی را به مجلس انصار بردن و همراه ایشان از برای خواستگاری ریا پیش پدر وی رفتن
گفت بعد از سلام با ایشان
کای به ملک صفا وفاکیشان
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر دوم » بخش ۵۷ - مشورت کردن پدر ریا با ریا در خواستگاری کردن وی از برای عیینه
آنگه آمد برون و با ایشان
گفت کای زمره وفاکیشان
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر سوم » بخش ۴۸ - گشادن عنصری به یک دو بیتی گرهی را که از بریدن زلف ایاز بر دل محمود افتاده بود و آن دو بیت این است:
ابرویش قبله صفا کیشان
طاق محراب طاعت اندیشان
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۳۷ - عقد دهم در کشف سر ورع که کاسر سورت حرص و طمع است و کاشف ظلمت اهوا و بدع
که فلان هست ز نیکوکیشان
مخلص و معتقد درویشان
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۶۳ - مناجات در مقام رضا طلبیدن و از آنجا رخت به سر منزل محبت کشیدن
ای رضا بخش ریاضت کیشان
رایض طبع رضا اندیشان
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۲۲ - آمدن رسولان پادشاهان اطراف غیر از مصر به خواستگاری زلیخا و تنگدل گشتن وی از نومیدی آن
کجا گردد تو را خاطر پریشان
که من باشم یکی دیگر ازیشان
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۹ - داستان مایل شدن مجنون به یکی از خوبان قبایل و محبوبان شیرین شمایل و از غیرت التفات وی با دیگری دل از وی برداشتن و هر دو را به هم بگذاشتن
آن شیوه چو دید قیس ازیشان
برخاست ز جای خود پریشان
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۲۲ - واقف شدن قبیله لیلی از عشق مجنون با وی و منع کردن وی از ملاقات با لیلی
زین گونه حکایت پریشان
رسوایی توست قصد ایشان
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۲۲ - واقف شدن قبیله لیلی از عشق مجنون با وی و منع کردن وی از ملاقات با لیلی
بیچاره چو با دل پریشان
شد همدم ماه مهر کیشان
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۳۱ - ملاقات کردن مجنون با شبان لیلی و خبر یافتن که مردان قبیله لیلی به غارت بیرون رفته اند و پیش لیلی رفتن وی
آن گفت فغان ز کینه کیشان
این گفت که باد مرگ ایشان
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۳۹ - زیادت شدن اندوه مجنون از شوهر کردن لیلی و از انسیان بگسستن و با وحشیان پیوستن
از پرتو عدل شه بر ایشان
بودند به هم ز صلح کیشان
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۶ - گفتار در سبب نظم کتاب
چو زلف دلبران دایم پریشان
غم بیگانه و اندوه خویشان
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۷ - آغاز داستان
که رسم این بود اندر دین ایشان
که می بودند بر آیین پیشان
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۷ - آغاز داستان
چو خسرو این سخن بشنید ازیشان
به کار خود به غایت شد پریشان
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۹ - رفتن شاپور به ارمن به طلب شیرین
نه از بیگانه روزی نی زخویشان
مگردا، خاطر جمعت پریشان
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۴۰ - قصه فرهاد
دل شیرین ازین بودی پریشان
که از وی دور بودی شیر میشان
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۶۷ - غزل گفتن باربد از زبان خسرو
چنان شد مرگ، کز بخت پریشان
نمی یارست گشتن گرد ایشان