امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مطلعالانوار » بخش ۶ - گلخنی و آتش عشق
کردی از آن گریهٔ دزدیده جوش
خندهٔ دزدیده نهفتی بنوش
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مطلعالانوار » بخش ۹ - حکایت جوان مردی شیر خدا
من چو شدم چیره بر آن سخت کوش
آب دهن زد به رخ من ز جوش
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مطلعالانوار » بخش ۱۲ - بهار و خزان طبیعت و شباهت طبیعت آدمی به آن
گر چه کند مرغ ز مستی خروش
نیز نهد بر سر گل پا به هوش
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مطلعالانوار » بخش ۱۲ - بهار و خزان طبیعت و شباهت طبیعت آدمی به آن
برهنه گردد چمن حله پوش
شاخ دهد مژده به هیزم فروش
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مطلعالانوار » بخش ۱۲ - بهار و خزان طبیعت و شباهت طبیعت آدمی به آن
عشق بتان بار بریزد ز دوش
دیگ هوس باز نشیند ز جوش
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۸ - رسیدن خسرو به شیرین در شکارگاه
جوابش داد شاپور از سر هوش
که نبود راز ما در خورد هر گوش
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۸ - رسیدن خسرو به شیرین در شکارگاه
چو شیرین نام خسرو کرد در گوش
نماند از ناشکیبی در سر هوش
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۸ - رسیدن خسرو به شیرین در شکارگاه
ازین سو ز دیدن گشت بی هوش
وزان سو او ز حیرت ماند خاموش
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۸ - رسیدن خسرو به شیرین در شکارگاه
لبش میخواست مهمان را دهد نوش
کرشمه بانگ بر میزد که خاموش
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۲۱ - خبر یافتن شیرین از عقد کردن خسرو شکر را و به صحرا رفتن و ملاقاتش با فرهاد
خبر شد چون به شیرین مشوش
که خسرو شد به شیرین دگر خوش
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۲۶ - از جواب نامهٔ شیرین به خسرو
شدم زانگونه با دولت هم آغوش
که خود را کردم از دولت فراموش
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۲۷ - بازگشت خسرو از اصفهان و خواب دیدن او
سپرد آن ساغر جلاب پر جوش
به من کاین نوشکن کردم سبک نوش
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۲۸ - رفتن خسرو پیش فرهاد و مناظرهٔ ایشان
دل اندر چیز دیگر بند و میکوش
کش از خاطر کنی عمدا فراموش
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۳۰ - رسیدن خبر مرگ فرهاد به شیرین و زاری او
بیامد تا بر شکر به صد نوش
نهاد از مهربانی حلقه در گوش
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۳۰ - رسیدن خبر مرگ فرهاد به شیرین و زاری او
چو ماه نازنین کرد آن قدح نوش
درون نازکش افتاد در جوش
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۳۲ - رفتن خسرو به سوی قصر شیرین و در بستن شیرین به روی خسرو
ملک را کامد آن آواز در گوش
به جان بی خبر باز آمدش هوش
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۳۳ - گفتگوی خسرو و شیرین
جوابش داد شمشاد قصب پوش
که دولت پادشه را حلقه در گوش
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۳۴ - پاسخ خسرو به شیرین
همه روزم بهر سوئی دل و هوش
مگر روزی ز نامت خوش کنم گوش
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۳۴ - پاسخ خسرو به شیرین
چو باز آمد ز صفرا هر دو را هوش
صنم بر خاست با صد عذر چون نوش
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۳۸ - زفاف خسرو و شیرین
چو فارغ شد ز شربتهای چون نوش
کشید آن سرو را چون گل در آغوش