گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مطلع‌الانوار » بخش ۶ - گلخنی و آتش عشق

 

کردی از آن گریهٔ دزدیده جوش

خندهٔ دزدیده نهفتی بنوش

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مطلع‌الانوار » بخش ۹ - حکایت جوان مردی شیر خدا

 

من چو شدم چیره بر آن سخت کوش

آب دهن زد به رخ من ز جوش

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۸ - رسیدن خسرو به شیرین در شکارگاه

 

جوابش داد شاپور از سر هوش

که نبود راز ما در خورد هر گوش

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۸ - رسیدن خسرو به شیرین در شکارگاه

 

چو شیرین نام خسرو کرد در گوش

نماند از ناشکیبی در سر هوش

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۸ - رسیدن خسرو به شیرین در شکارگاه

 

ازین سو ز دیدن گشت بی هوش

وزان سو او ز حیرت ماند خاموش

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۸ - رسیدن خسرو به شیرین در شکارگاه

 

لبش می‌خواست مهمان را دهد نوش

کرشمه بانگ بر میزد که خاموش

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۲۶ - از جواب نامهٔ شیرین به خسرو

 

شدم زانگونه با دولت هم آغوش

که خود را کردم از دولت فراموش

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۲۸ - رفتن خسرو پیش فرهاد و مناظرهٔ ایشان

 

دل اندر چیز دیگر بند و می‌کوش

کش از خاطر کنی عمدا فراموش

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۳۳ - گفتگوی خسرو و شیرین

 

جوابش داد شمشاد قصب پوش

که دولت پادشه را حلقه در گوش

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۳۴ - پاسخ خسرو به شیرین

 

همه روزم بهر سوئی دل و هوش

مگر روزی ز نامت خوش کنم گوش

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۳۴ - پاسخ خسرو به شیرین

 

چو باز آمد ز صفرا هر دو را هوش

صنم بر خاست با صد عذر چون نوش

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۳۸ - زفاف خسرو و شیرین

 

چو فارغ شد ز شربتهای چون نوش

کشید آن سرو را چون گل در آغوش

امیرخسرو دهلوی
 
 
۱
۹۳
۹۴
۹۵
۹۶
۹۷
۱۷۹