سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۰۶ - در بیان آنکه هر نفسی که آدمی در دنیا میزند و آن رادر نظر نمیآورد عنداللّه هیچ ضایع نیست و عاقبت همه پیش خواهد آمدن از خیر و شر، چنانکه میفرماید که فمن یعمل مثقال ذرة خیراً یره و من یعمل مثقال ذرة شراً یره
وصف او را گذار و باده بنوش
رو بخر بیهشی و هوش فروش
![سلطان ولد](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/valad.gif)
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۵۵ - در بیان آنکه اصل در آدمی خلق است صورت را اعتبار نیست. زیرا که روز قیامت هرکس بلخق خود خواهد حشر شدن. اگر بصفت سگ باشد بصورت سگ حشر شود. دلیل بر آنکه التفات بر صورت نیست، حق تعالی سگ اصحاب کهف را از سلک اولیا خواند که ورابعهم کلبهم، چون در او خلق مردان بود صورتش رااعتبار ننهاد که ان اللّه لاینطر الی صورکم و لا الی اعمالکم و لکن ینظر الی قلوبکم و نیاتکم.
دائماً در ره خدا میکوش
در تمنای وصل او میجوش
![سلطان ولد](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/valad.gif)
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۶۵ - در بیان آنکه مصطفی صلی اللّه علیه و آله خبر داد که اولیاء وارثان من اند و ایشان را روز قیامت شفاعت باشد که ولهم شفاعة فی الناس والشیخ فی قومه کالنبی فی امته
گفت یک خاصیت مرا در گوش
باشد ای دوستان مکر فروش
![سلطان ولد](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/valad.gif)
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۶۷ - در بیان آنکه عالم چون کوهی است. و افعال و اقوال آدمیان چون صداها که بشخص وا میگردد بدی را بدی و نیکی را نیکی که انالانضیع اجرمن احسن عملا
چونکه رویش بدید شد بیهوش
دل او صید گشت چون خرگوش
![سلطان ولد](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/valad.gif)
همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۷
برو با ما صلاح و زهد مفروش
که من پندت نخواهم کرد در گوش
ملامت آتش دل میکند تیز
به آتش کی نشیند دیگ را جوش
شما را سلسبیل و حوض کوثر
[...]
![همام تبریزی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/homam.gif)
همام تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۵۷
جانا دهنت که هست چون چشمه نوش
میآوردش ظلمت شب در آغوش
آن پنبه پندار که در گوش تو بود
پشم آمد و یکباره برون کرد ز گوش
![همام تبریزی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/homam.gif)
همام تبریزی » مثنویات » شمارهٔ ۸ - در ستایش علمی که بدان مستفیذ می توان شد
میوه آن درخت طوبی وش
ورع وطاعت است و خلقی خوش
![همام تبریزی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/homam.gif)
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۷۰۲
ز دست مدعیان یک زمانکی شبِ دوش
شرابکی دو سه در خدمتت نکردم نوش
به روزگار شبی دیگر اتفاق افتد
که پای بوس تو حاصل کنیم و دست آغوش
بر آتش جگرم ریز یک دم آب وصال
[...]
![حکیم نزاری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/nezari.gif)
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۷۰۴
پیر خرابات به من گفت دوش
ای پسر از خویش مگوی و خموش
گر سر ما داری و پروای ما
ناز مکن درد کش و دُرد نوش
سوخته باید که بود مرد کار
[...]
![حکیم نزاری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/nezari.gif)
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۷۰۵
کمند است آنکه افکندهست بر دوش
ندانم یا نغوله بر بنا گوش
کمند افکندن زلفش نه بس بود
که بر دنبالش ابرو می کشد غوش
لبان باده فامش ناچشیده
[...]
![حکیم نزاری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/nezari.gif)
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۷۰۶
با شمع درآمد از درم دوش
می در سر و سر ز می پر از جوش
افکند کمند مشک بر عاج
یعنی که نغوله بر بنا گوش
پر بر کف من نهاد جامی
[...]
![حکیم نزاری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/nezari.gif)
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۷۰۷
آمد بر من نگار من دوش
افکنده دو زلف شست بر دوش
با من به عتاب و ناز می گفت
ای کرده وفا و عهد فرموش
گویی ز کجایی و چرایی
[...]
![حکیم نزاری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/nezari.gif)
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۷۰۸
ای لبت عقلم به غارت داده دوش
وی دو چشم مستت از من برده هوش
تاختن کردی چو یاغی بر سرم
در چریک صبرم افکندی خروش
نا شکیبایی و بی صبری ببرد
[...]
![حکیم نزاری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/nezari.gif)
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۷۰۹
سرمست درآمد ز درم نیمه شبی دوش
ماهی که به یک غمزه ببرد از دل ما هوش
برجستم و گفتم که به بر در کشم او را
گفتا نه کنار است و نه بوس است و نه آغوش
از ما چه خطا رفت وفای تو همین بود
[...]
![حکیم نزاری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/nezari.gif)
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۷۱۰
ای دل از گردش ایام مخالف مخروش
با قضایی که ز تدبیر برون است مکوش
غم بگذشته و اندیشه ی آینده هباست
حال دریاب و مخور بیهُده اندوه می نوش
دوش بگذشت و مبر رنج که نو باز آری
[...]
![حکیم نزاری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/nezari.gif)
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۷۱۱
نگارا پری زاده ای یا سروش
اگر آدمی زاده ای رخ مپوش
ز چین عرق چین مشکین تو
ختا در فغان است و چین در خروش
درون لبت چشمه روح بخش
[...]
![حکیم نزاری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/nezari.gif)
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۷۱۲
به گوش هوش شنیدم که بر زبان سروش
به من ندای فقروا الی الله آمد دوش
که ای به چاه طبیعت چنان درافتاده
که تخت یوسف جان کرده ای چنین فرموش
چرا چنین به خیالات گشته ای مشغول
[...]
![حکیم نزاری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/nezari.gif)