زنگیی زشت را ظریفی دید
گفت باید به ریش او خندید
با مویز سیاه برد جعل
نزد آن زشت روی گنده بغل
گفت کاین نقل باده خواران است
لایق بزم شهریاران است
چون سیه دست سوی نقل کشید
جعلی چند از آن میان بدوید
گفت کاینها گریز پایاند
به مویز دگر نمی مانند
بخورم اول آن که خواهدجست
کان دگرها نمی رود از دست
خنفسا میدوید از پس و پیش
زنگی از پی چو گرگ از پی میش
بر دهان میفکند یک یک را
خوش نمود آن شکار مردک را
چون که نقل گریز پای بخورد
رو به نقل شکسته پای آورد
نه جعل ماند پیش او نه مویز
پیش ابله چه بانگی صبح چه تیز
روی عیش تو را کنند چو قیر
دوستی ابله و سلیطه پیر
نفط بر روی خویشتن ریزی
به که با الهی در آمیزی
آب حیوان به حلق خود در ریز
خر نهای سر مبر به پیش گمیز
هذیان را به سمع راه مده
جیفه بر خوان پادشاه منه
بینیت پیش کون خر بهتر
زانکه گوش تو نزد مردم خر
جرم سرگین به آب محو شود
وز دماغ تو گند آن برود
گند انفاس مردک جاهل
از دماغ تو کی شود زایل
هر زبانی که یاوه گوی بود
آلت دیو زشت خوی بود
دل احرار گنج اسرار است
خازن گنج عقل هشیار است
دیو دزدی ست در پی آن گنج
خازنش را همی نماید رنج
تا بدزدد جواهر اسرار
برد آن را به کلبه اشرار
یا به بازار حرص بفروشند
ثمنش می خورند و می نوشند
روز کی چند از آن بیاسایند
عاقبت هم اسیر دام آیند
هم به دنیی شوند خوار و خجل
همچو مستان فتاده اندر گل
هم به عقبی شوند ز اهل جحیم
ز آتش افتاده در عذاب الیم
بهر آسایش جهان جهان
این همه رنجها منه بر جان
پند صاحب دلان به جان بنیوش
سخن ابلهان مکن در گوش
جهل بر علم اختیار مکن
پود مگذار و قصد تار مکن
عافیت را به درد سر مفروش
صوت نی را به تیز خر مفروش
لفظ های خشن درین ابیات
هست حنظل میان قند و نبات
هذیانی که بر زبان آمد
لایق وصف ابلهان آمد
قطران است لایق هندو
ارغوان را چه نسبت است بدو
هر نمط را معین است سخن
وز تناسب مبین است سخن
هرکه صاحب بیان معتبر است
وز فنون حدیث باخبر است
عذر من پیش او قبول آید
اعتراضی برین نفرماید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر به توصیف زنگی زشت و ظریفی میپردازد که در تلاش است تا با کشیدن مویز، جلب توجه کند. او به زشت روی میگوید که این نقل برای بادهخواران مناسب است و وقتی زشت روی به سوی نقل میرود، زنگی به شکارش میپردازد. در نهایت، زنگی با ناکامی روبهرو میشود و از نقل چیزی نمیبرد.
شاعر با کنایه به ابلهان و عوامالناس به نقد آزاردهندهای از آنان میپردازد و میگوید که دوستی با ابلهان تنها به ضرر انسان ختم میشود. او معتقد است که انسان باید از جهل دوری کند و به علم و آگاهی احترام بگذارد. در پایان، شاعر با بیان اینکه گفتار و ادبیات باید متناسب و زیبا باشد، بر ضرورت بیان درست و صحیح تأکید میکند.
هوش مصنوعی: زن زشت و بدخلق، ظریف و با سلیقهای را مشاهده کرد و به او گفت که باید به عیبهایش بخندد.
هوش مصنوعی: با مویز سیاه به نزد آن زن زشت و بزرگ قدم بزن.
هوش مصنوعی: این نوشیدنی مخصوص کسانی است که به شادمانی و جشن علاقه دارند و مناسب مراسمهای بزرگ و محترم است.
هوش مصنوعی: وقتی که دست تاریک و آلوده به سمت میوهها دراز کرد، چند تا از آنها به سمت او روانه شدند.
هوش مصنوعی: گفت که اینها فرار کردهاند و دیگر به اینجا برنمیگردند.
هوش مصنوعی: من ابتدا از آن کسی میخورم که به دنبال من میآید، چون دیگران از دست میروند و به من نمیرسند.
هوش مصنوعی: خنفسا به سرعت از جلو و عقب میدوید، مانند زنگی که گرگ به دنبال میش میدود.
هوش مصنوعی: مردی که شکار کرده بود، به آرامی و به خوبی یکی یکی صداهای مختلف را از طریق دهان خود تولید کرد.
هوش مصنوعی: زمانی که پرندهای که نمیتواند به خوبی پرواز کند، به سمت میوهای که آسیب دیده و نیمخورده است، میآید.
هوش مصنوعی: نه دروغی نزد او وجود دارد و نه خرما در برابر کسی که نادان است؛ چه صدای صبح چه تندی در آن.
هوش مصنوعی: این بیت به این مضمون اشاره دارد که لذتهای زندگی و خوشیهای آن ممکن است مانند قیر برای دوستیهای سطحی و ناپایدار، چسبنده و دشوار شوند. در حقیقت، او در تلاش است تا بیان کند که دوستیهای بیپایه و ناپخته در طول زمان میتوانند ما را به بند کشیده و از لذت واقعی زندگی دور کنند.
هوش مصنوعی: بهتر است که به جای اختلاط با دیگران یا وضعیتهای ناپسند، به خودی خود با ارزش و مستقل بمانیم.
هوش مصنوعی: آب حیات را به دهان خود بریز و نگذار سر خود را به جلو ببری و در زمین گم شو.
هوش مصنوعی: به دیگران اجازه نده که سخنان بیمحتوا و بیفایده را به تو نزدیک کنند و از چیزهای بیارزش در محیط خود پرهیز کن.
هوش مصنوعی: بهتر است که بینیات را بر روی بدن خر نگذاری، زیرا گوشهای تو نزد مردم به دور از ارزشی از آن چیزی هم که بر روی خر است، نیست.
هوش مصنوعی: نجاست فضولات در آب حل میشود و بوی بدی که از تو به مشام میرسد، ناپدید میگردد.
هوش مصنوعی: بوی ناخوشایند ناشی از نفسهای تو، هرگز از چهرهات محو نخواهد شد.
هوش مصنوعی: هر زبانی که به حرفهای بیمعنی و بیمحتوا میپردازد، به مانند ابزاری برای شیطان یا موجودات زشت و ناپسند است.
هوش مصنوعی: دل افراد آزاد دارای گنجینهای از رازهاست و نگهبان این گنج، عقل و هوشمندی آنهاست.
هوش مصنوعی: یک دیو دزد در جستجوی گنجی است و در این مسیر، زحمت و سختی را هم به جان میخرد.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که شخصی به دنبال دزدیدن و به تاراج بردن گنجینههای پنهان و ارزشمند است و آن را به جایگاهی ناپسند و نامناسب میبرد.
هوش مصنوعی: آیا با حرص و طمع به بازار میروند و آنچه را که به دست میآورند میخورند و مینوشند؟
هوش مصنوعی: روزی چند میتوانند از آرامش و آسایش برخوردار باشند؛ در نهایت همه به دام مشکلات و بندها گرفتار خواهند شد.
هوش مصنوعی: آنها در دنیا به گونهای زیانمند و شرمسار زندگی میکنند، مانند کسانی که مست هستند و در گل افتادهاند.
هوش مصنوعی: افرادی که در آتش عذاب گرفتار شدهاند، احساس میکنند که به عقب برمیگردند و در عذاب شدیدی به سر میبرند.
هوش مصنوعی: برای راحتی و آسایش در زندگی، نباید این همه زحمت و درد را بر دوش خود بگذاریم.
هوش مصنوعی: به سخنان حکمتآمیز صاحبدلان گوش بسپار و به حرفهای بیمعنی و بیاهمیت دیگران توجه نکن.
هوش مصنوعی: به نادانی، علم را تو ترجیح نده و هیچگاه از آن غافل مشو.
هوش مصنوعی: آسایش و راحتی خود را به سر و دردسری که برایت ایجاد میشود، نفروش و همچنین صدای نی را به اسبی تندخو و تیزپا واگذار نکن.
هوش مصنوعی: در این ابیات، کلمات تلخ و دشوار وجود دارد مانند حنظل که در کنار شیرینی قند و نبات قرار گرفته است. این نشان میدهد که در میان زیباییها و شیرینیهای زندگی، ممکن است تلخیها و مشکلات نیز وجود داشته باشد.
هوش مصنوعی: هرچه که بر زبان گفتیم، نشان از بیخود بودن و نادانی دارد.
هوش مصنوعی: قطران، که مادهای سیاه و غلیظ است، مناسب رنگ ارغوانی نیست. اینجا اشاره به این است که برخی چیزها یا افراد به یکدیگر ارتباطی ندارند و نمیتوانند با هم تناسبی داشته باشند.
هوش مصنوعی: هر نوع گفتاری معنای خاص خودش را دارد و این معنا به تناسب مفهوم و موقعیت آن بستگی دارد.
هوش مصنوعی: هر کسی که در سخنوری مهارت دارد و از اصول و فنون داستانگویی آگاه است، دارای منزلت ویژهای است.
هوش مصنوعی: من در مقابل او عذرم پذیرفته است و از او درخواست دارم که نسبت به این موضوع اعتراضی نداشته باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.