گنجور

اقبال لاهوری » رموز بیخودی » بخش ۱۵ - در معنی اینکه وطن اساس ملت نیست

 

نسخه ئی بهر شهنشاهان نوشت

در گل ما دانه ی پیکار کشت

اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۷۸ - پند باز با بچهٔ خویش

 

کنامی نگیریم در باغ و کشت

که داریم در کوه و صحرا بهشت

اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۷۸ - پند باز با بچهٔ خویش

 

ته چرخ گردندهٔ کوژ پشت

بخور آنچه گیری ز نرم و درشت

اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۱۴۲ - در فن تعمیر مردان آزاد

 

عشق مردان پاک و رنگین چون بهشت

می گشاید نغمه ها از سنگ و خشت

اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۸ - فلک قمر

 

بی خود افتادن لب جوی بهشت

بی نیاز از حرب و ضرب خوب و زشت

اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۱۹ - دین و وطن

 

تو اگر داری تمیز خوب و زشت

دل نبندی با کلوخ و سنگ و خشت

اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۴۳ - نمودار شدن خواجهٔ اهل فراق ابلیس

 

رشتهٔ دین چون فقیهان کس نرشت

کعبه را کردند آخر خشت خشت

اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۵۱ - حرکت بجنت الفردوس

 

از تجلی کارهای خوب و زشت

می شود آن دوزخ این گردد بهشت

اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » پس چه باید کرد؟ » بخش ۴ - حکمت کلیمی

 

در ظلام این جهان سنگ و خشت

چشم خود روشن کن از نور سرشت

اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » پس چه باید کرد؟ » بخش ۱۳ - پس چه باید کرد ای اقوام شرق

 

عقل و فکرش بی عیار خوب و زشت

چشم او بی نم ، دل او سنگ و خشت

اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » پس چه باید کرد؟ » بخش ۱۳ - پس چه باید کرد ای اقوام شرق

 

علم ازو رسواست اندر شهر و دشت

جبرئیل از صحبتش ابلیس گشت

اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » پس چه باید کرد؟ » بخش ۱۵ - خطاب به اقوام سرحد

 

هر که تخم آرزو در دل نکشت

پایمال دیگران چون سنگ و خشت

اقبال لاهوری
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » شمارهٔ ۲ - شاه و جام

 

شه چو کمی خیره در آن لُجهّ گشت

طُرفه خیالی به دِماغش گذشت

ایرج میرزا
 
 
۱
۱۲۹
۱۳۰
۱۳۱
۱۳۲
۱۳۳
۱۳۷
sunny dark_mode