اقبال لاهوری » رموز بیخودی » بخش ۱۰ - در معنی اینکه مقصود رسالت محمدیه تشکیل و تأسیس حریت و مساوات و اخوت بنی نوع آدم است
صاحب اورنگ و هم پیر کنشت
باج بر کشت خراب او نوشت
![اقبال لاهوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/iqbal.gif)
اقبال لاهوری » رموز بیخودی » بخش ۱۴ - در معنی اینکه چون ملت محمدیه مؤسس بر توحید و رسالت است پس نهایت مکانی ندارد
بود بحر تلخ رو یک ساده دشت
ساحلی ورزید و از شرم آب گشت
![اقبال لاهوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/iqbal.gif)
اقبال لاهوری » رموز بیخودی » بخش ۱۵ - در معنی اینکه وطن اساس ملت نیست
نسخه ئی بهر شهنشاهان نوشت
در گل ما دانه ی پیکار کشت
![اقبال لاهوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/iqbal.gif)
اقبال لاهوری » رموز بیخودی » بخش ۱۹ - در معنی اینکه پختگی سیرت ملیه از اتباع آئین الهیه است
شارع آئین شناس خوب و زشت
بهر تو این نسخه ی قدرت نوشت
![اقبال لاهوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/iqbal.gif)
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۷۸ - پند باز با بچهٔ خویش
کنامی نگیریم در باغ و کشت
که داریم در کوه و صحرا بهشت
![اقبال لاهوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/iqbal.gif)
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۷۸ - پند باز با بچهٔ خویش
ته چرخ گردندهٔ کوژ پشت
بخور آنچه گیری ز نرم و درشت
![اقبال لاهوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/iqbal.gif)
اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۱۴۲ - در فن تعمیر مردان آزاد
عشق مردان پاک و رنگین چون بهشت
می گشاید نغمه ها از سنگ و خشت
![اقبال لاهوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/iqbal.gif)
اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۱۳ - حرکت به و وادی یرغمید که ملائکه او را وادی طواسین مینامند
از دم او ناطق آمد سنگ و خشت
ما همه مانند حاصل ، او چو کشت
![اقبال لاهوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/iqbal.gif)
اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۱۹ - دین و وطن
تو اگر داری تمیز خوب و زشت
دل نبندی با کلوخ و سنگ و خشت
![اقبال لاهوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/iqbal.gif)
اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۴۳ - نمودار شدن خواجهٔ اهل فراق ابلیس
رشتهٔ دین چون فقیهان کس نرشت
کعبه را کردند آخر خشت خشت
![اقبال لاهوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/iqbal.gif)
اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۴۵ - فلک زحل ارواح رذیله که با ملک و ملت غداری کرده و دوزخ ایشانرا قبول نکرده
در گلش تخم غلامی را که کشت
این همه کردار آن ارواح زشت
![اقبال لاهوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/iqbal.gif)
اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۵۱ - حرکت بجنت الفردوس
از تجلی کارهای خوب و زشت
می شود آن دوزخ این گردد بهشت
![اقبال لاهوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/iqbal.gif)
اقبال لاهوری » پس چه باید کرد؟ » بخش ۴ - حکمت کلیمی
در ظلام این جهان سنگ و خشت
چشم خود روشن کن از نور سرشت
![اقبال لاهوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/iqbal.gif)
اقبال لاهوری » پس چه باید کرد؟ » بخش ۱۳ - پس چه باید کرد ای اقوام شرق
عقل و فکرش بی عیار خوب و زشت
چشم او بی نم ، دل او سنگ و خشت
![اقبال لاهوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/iqbal.gif)
اقبال لاهوری » پس چه باید کرد؟ » بخش ۱۳ - پس چه باید کرد ای اقوام شرق
علم ازو رسواست اندر شهر و دشت
جبرئیل از صحبتش ابلیس گشت
![اقبال لاهوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/iqbal.gif)
اقبال لاهوری » پس چه باید کرد؟ » بخش ۱۵ - خطاب به اقوام سرحد
هر که تخم آرزو در دل نکشت
پایمال دیگران چون سنگ و خشت
![اقبال لاهوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/iqbal.gif)
اقبال لاهوری » پس چه باید کرد؟ » بخش ۲۴ - خطاب به پادشاه اسلام اعلیحضرت ظاهر شاه «ایده‘ الله بنصره»
هم از آن مردی که اندر کوه و دشت
حق ز تیغ او بلند آوازه گشت
![اقبال لاهوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/iqbal.gif)
اقبال لاهوری » پس چه باید کرد؟ » بخش ۲۴ - خطاب به پادشاه اسلام اعلیحضرت ظاهر شاه «ایده‘ الله بنصره»
همچو نی نالیدم اندر کوه و دشت
تا مقام خویش بر من فاش گشت
![اقبال لاهوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/iqbal.gif)
ایرج میرزا » مثنویها » شمارهٔ ۲ - شاه و جام
شه چو کمی خیره در آن لُجهّ گشت
طُرفه خیالی به دِماغش گذشت
![ایرج میرزا](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/iraj.gif)