صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۸۶ - مجمعالاهواء
بموئی بسته از دلهای خسته
شکسته بسته هر سو دسته دسته
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعهها و تکبیتیها » شمارهٔ ۴۳ - ماه صیام
روزه دارا مکن به ماه صیام!
خویش را از گرسنگی خسته
دهن خود مکن، به غیبت باز
تا نباشی، سگ دهن بسته
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواریها » شمارهٔ ۲۷ - باغ کربلا
شما بر شاخه های گل نشسته
رقیه خار در پایش شکسته
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواریها » شمارهٔ ۲۷ - باغ کربلا
شما زین شاخ بر آن شاخ جسته
پریشان عابدین با دست بسته
صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۵ - در مدح حجت الله(عج الله تعالی فرجه)
چو تار زینب و پول عمل بهم بسته
بهم چون لازم و ملزم هر دو پیسته
به فن باده چرا شیخ شیشه بشکسته
نکرده حمل به صحت چگونه دلخسته
الهامی کرمانشاهی » گزیدهٔ منظومهٔ «بستان ماتم» » شمارهٔ ۲ - در نعت حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم گوید
شکوه او دم ناقوس بسته
صلیب و خاج ترسایان شکسته
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش یک » سایر اشعار » شماره ۳۰ - ترکیب بند
بندهام عاجز و خسته بسته
بر در خانهٔ دل نشسته
در به روی همه خلق بسته
تار الفت به یک ره گسسته
صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۱۲ - جواب
ز قید ما سوای یار رسته
ز خود بگسسته و با یار بسته
ادیب الممالک » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۵ - حسبحال آذربایجان و خراسان هنگام تعدیات و بمباردمان سپاهیان روس تزاری
کمر خم دیده خونین دل شکسته
جگر پر درد و تن در بند بسته
ز داغ نوجوانان زار و خسته
ز اشگ دیده در دریا نشسته
ادیب الممالک » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۵ - حسبحال آذربایجان و خراسان هنگام تعدیات و بمباردمان سپاهیان روس تزاری
به بین کاخ رضا را توپ بسته
در و دیوار سقفش را شکسته
غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی ابی الحسن علی الاکبر سلام الله علیه » شمارهٔ ۴ - أیضاً فی رثائه علیه السلام عن لسان امه
بمادر دل کباب خسته
ببین که بندش بدست بسته
غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی ابی الحسن علی الاکبر سلام الله علیه » شمارهٔ ۴ - أیضاً فی رثائه علیه السلام عن لسان امه
بحجلۀ خاک و خون نشسته
ز خون سراپا نگار بسته
غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی سید الشهداء علیه السلام » شمارهٔ ۱۹ - لسان حال المظلومه زینب الکبری علیها السلام
یک کاروان اسیریم چون مرغ پر شکسته
در بند خصم بسته