گنجور

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۹

 

ای فوج طبیب را بدوزخ قائد

خواهی شودت قیمت مسهل عائد

زر نیست،ولی هر آنچه مسهل خوردم

واپس دهم اکنون مع شیء زائد

آذر بیگدلی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۹

 

اندر آن باغ، نخلی آراید

مگرش زیر سایه آساید

آذر بیگدلی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۱

 

از زنان جهان، زنی ناید

که ز دیدار او دل آساید

آذر بیگدلی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۱

 

صحبتی کان بدانش افزاید

خاصه ی مرد دان، ز زن ناید

آذر بیگدلی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۱

 

پسری کز تو در وجود آید

رفته رفته، بحسنش افزاید

آذر بیگدلی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۱

 

عیب پیری بشرح می ناید

مرگ اگر به بود از آن شاید!

آذر بیگدلی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۰

 

روزم گذرد بغم که شب کی آید

شب منتظرم که روز رخ بنماید

این روز و شبم عقده ز دل نگشاید

روزی دگر و شبی دگر میباید

نشاط اصفهانی
 

خالد نقشبندی » مثنویات » مناجات

 

ز من هرگز نشد کاری که باید

گنه زینسان که در گفتن نیاید

خالد نقشبندی
 

قائم مقام فراهانی » جلایرنامه » بخش ۲۰

 

اگر فرمان دهی عرضی نماید

وگر نه گوش باشد تا در آید

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » جلایرنامه » بخش ۲۳

 

بده قدرت به او چندان که شاید،

حراس ملک و ملت را نماید

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » جلایرنامه » بخش ۲۷

 

شها عرضی جلایر می نماید

که از دل غم رود شادی بیاید

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » جلایرنامه » بخش ۳۲

 

به مهمان داریش گفت آن چه باید

سرموئی تعارف کم نشاید

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » جلایرنامه » بخش ۳۲

 

هر آن چیزی که باید کرد شاید

کنم کاری به او کز کس نیاید

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » جلایرنامه » بخش ۳۳

 

ولی عهد ار کند این چاره شاید

که از دست دگر کس ها نیاید

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » جلایرنامه » بخش ۳۳

 

کسی از عهده فکرش نیاید

ببندد هر در از دیگر در آید

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » جلایرنامه » بخش ۳۴

 

بکن عرضی که از دل غم زداید

نشاط آرد، مسرت ها فزاید

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » جلایرنامه » بخش ۳۶

 

بگفتی جنگ روس آسان نماید

در آن جا کیست دست و پا گشاید؟

قائم مقام فراهانی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۲

 

آنکه در پرده دل خلق جهانی بر باید

چه قیامت شود آن لحظه که از پرده بر آید

بر فلک آن نه هلال است که انگشت تماشا

مه برآورده که ابروی تو بر خلق نماید

گر چنین طره پریشان گذری جانب بستان

[...]

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۶۵ - به میرزا احمد صفائی نگاشته

 

امرود و بهی کام فره نفزاید

وز قیسی و انگور گره نگشاید

آنرا که ز کوکنار روید زر و سیم

زی پیشه کیمیاگری نگراید

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۷ - به خواهش میرزا جعفر در ری نگاشته است

 

چنان کون خران مادر نزاید

زن این ریش گاوان خر بگاید

یغمای جندقی
 
 
۱
۵۲
۵۳
۵۴
۵۵
۵۶
۶۰
sunny dark_mode