گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۲ - در توحید

 

دو کون از صنع او یک گل به باغی

ز ملکش نه فلک یک شب چراغی

امیرخسرو دهلوی
 

ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۱۷

 

آن بت که بود رخش بهارو باغی

بر چهره نهاد چشم زخمش داغی

آن داغ سیاه بر سپیدی رخش

چون بر گل تر نشسته دیدم زاغی

ابن یمین
 

سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۲ - در حکمت آفرینش

 

به کرمی داد از ابریشم کناغی

به کرمی می‌دهد در شب چراغی

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۱۵ - آغاز داستان جمشید و خورشید

 

ملک فرمود تا یک شب به باغی

که بر هر خار بود از گل چراغی

سلمان ساوجی
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۴۰ - حکایت بر سبیل تمثیل

 

دارد او پر درختها باغی

بر یکی کرده آشیان زاغی

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر دوم » بخش ۸ - حکایت

 

عجب افسانه ای و خوش لاغی

که زند بر تذرو ره زاغی

جامی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
sunny dark_mode