گنجور

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۴۸ - حکایت محمود غزنوی

 

خون مامون به سوی مام کشید

در خراسان‌، از آن مقام گزید

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۵۰ - داستان مسافرت به یزد

 

زن بیچاره‌ام چو این بشنید

رنگ ته مانده‌اش ز روی پرید

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۵۰ - داستان مسافرت به یزد

 

خلق را داشتن به بیم و امید

گاه با لطف وگاه با تهدید

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۵۲ - در شکایت از خالق

 

«‌ظل‌» خود را گمار بر خورشید

تا ز ظل تو بفسرد جاوید

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۵۹ - حکایت جود و بخشش محمود

 

پادشه گفته وزیر شنید

جود و احسان بکرد و شد جاوید

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۶۳ - در عقل و علم

 

چون شود شورشی به برکه پدید

بر سر آیند جرم‌های پلید

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۶۴ - حکایت گراز

 

و آمدی زان شیارهاش پدید

کرم‌هایی لطیف‌، زرد و سفید

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۶۶ - در مذمت ظلم و ظالم

 

عادل و ظالمند و شوم و سعید

زشت و زیبا و نامفید و مفید

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۶۸ - حکایت عمالقه

 

چون که بودند ظلم کار و پلید

باغبان بیخشان ز باغ برید

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۷۹ - در ریاست سرپاس مختاری

 

می‌توان‌داشت‌،‌چون سپیده دمید

آرزوی دمیدن خورشید

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » چهار خطابه » خطابهٔ دوم

 

پس مغول آمد کَتشان بسته دید

تیغ کشید و سر ایشان برید

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » چهار خطابه » خطابهٔ سوم

 

تاج کیان تا به تو خسرو رسید

چهرهٔ این ملک چوگل بشکفید

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » دل مادر » دل مادر

 

مادری بسته به فرزند، امید

موی در تربیتش کرده سفید

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » دل مادر » شکوهٔ عروس از مادر شوهر!

 

لیک آن دختر غدار پلید

کرد با شوی شبی رازپدید

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » دل مادر » شکوهٔ عروس از مادر شوهر!

 

پسر این قصه چو از زن بشنید

از سر قهرگریبان بدرید

ملک‌الشعرا بهار
 
 
۱
۳۳۸
۳۳۹
۳۴۰
۳۴۱
۳۴۲
۳۴۶
sunny dark_mode