عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۹ - بود این آن زمان از خویش پنهان
دو عالم از فروغ نور رویش
مثال ذرّهای افتاده سویش
![عطار](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/attar.gif)
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۵ - در صفات آیینۀ دل و کشف اسرار حقیقت در نمود صور فرماید
در این صورت توانی یافت رویش
اگر عاشق شوی بر گفتگویش
![عطار](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/attar.gif)
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۰ - هم در عیان و بیچونی ذات و تحقیق صفات گوید
برسوائی توانی یافت رویش
اگر گشته شوی در خاک کویش
![عطار](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/attar.gif)
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۰ - هم در عیان و بیچونی ذات و تحقیق صفات گوید
بسی گفتی بسی دیدی تو بیخویش
مگو تا چند خواهی گفت درویش
![عطار](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/attar.gif)
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۱ - تمامی اشیا از یک نور واحدند
اگر پرده براندازد ز رویش
شود درمان دلم از رنج کویش
![عطار](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/attar.gif)
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۶ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
اگر سجده کنی در پیش رویش
یکی نه پیش غیری نیست سویش
![عطار](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/attar.gif)
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۷ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
چنان کن سجده اندر پیش رویش
که یکی بینی اینجا جمله سویش
![عطار](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/attar.gif)
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۱ - پرسش از بایزید بسطامی که حق را کجا توان دید
تو درخوابی نیابی دیدهٔ خویش
که هستی بی خدا ای مرد درویش
![عطار](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/attar.gif)
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۲ - پرسش از بایزید بسطامی که حق را کجا توان دید (ادامه)
نهی دم زین مزن در صورت خویش
حقیقت فاش بشنو مرد درویش
![عطار](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/attar.gif)
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۳ - پرسش از بایزید بسطامی که حق را کجا توان دید (ادامه)
مرا وصلست از دیدار رویش
از آن افتادهام در گفتگویش
![عطار](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/attar.gif)
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۸ - در اسرار خطاب با جان و وصل دیدار فرماید
تو دیدارِ وِئی اکنون بجویش
بهر چیزی که میخواهی بگویش
![عطار](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/attar.gif)
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۵ - در سؤال کردن در صفات مرگ و حیات یافتن آنجا فرماید
خبردارم من از دیدارِ رویش
فتاده این چنین در گفتگویش
![عطار](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/attar.gif)
نجمالدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل دوم
آتش در زن ز کبریا در کویش
تاره نبرد هیچ فضولی سویش
و آن روی چو ماه را بپوش از مویش
تا دیده هر خسی نبیند رویش
![نجمالدین رازی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/daye.gif)
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۹۰
آتش در زن ز کبریا در کویش
تا ره نبرد هیچ فضولی سویش
آنروی چو ماه را بپوش از مویش
تا دیدهٔ هر خسی نبیند رویش
![مولانا](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/moulavi.gif)
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۰
همسایه که میل طبع بینی سویش
فردوس برین بود سرا در کویش
وآن را که نخواهی که ببینی رویش
دوزخ باشد بهشت در پهلویش
![سعدی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/saadi.gif)
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۶ - استشهاد آوردن حکایت سلطان محمود که امیرانش از حسد میگفتند که چرا پیش سلطان، ایاز از ما مقربتر باشد و دریافتن سلطان ضمیر ایشان و بشکستنِ گوهر شبافروزشان امتحان کردن و ناشکستن ایشان گوهر را و تحسین کردن پادشاه و عاقبت به دست ایاز رسیدن و شکستن ایاز آن گوهر شبافروز را
پیش شه به ز ماست یک مویش
ای عجب شه چه دید در رویش
![سلطان ولد](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/valad.gif)
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۲۲ - رسیدن شمس الدین و مولانا به یکدیگر
دعوتش کرد سوی خانۀ خویش
گفت بشنو شها از این درویش
![سلطان ولد](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/valad.gif)
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۲۹ - استغفار حسودان از کرده های خویش
هر یکی قدر وسع و طاقت خویش
از امیر و توانگر و درویش
![سلطان ولد](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/valad.gif)