فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۱۵
به مهراب و دستان رسید این سخن
که شاه و سپهبد فگندند بن
خروشان ز کابل همی رفت زال
فروهشته لفج و برآورده یال
همی گفت اگر اژدهای دژم
[...]
فردوسی » شاهنامه » داستان خاقان چین » بخش ۱۵
چو بنمود خورشید تابان درفش
معصفر شد آن پرنیان بنفش
تبیره برآمد ز درگاه شاه
بابر اندر آمد خروش سپاه
بپیش سپه بود پولادوند
[...]
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۳۶ - دیدن ورقه و گلشاه یکدیگر را
بگفت این و درماند در غم اسیر
ستد خاتم و در فگندش به شیر
به کدبانوش برد با بیم و درد
ستد شیر گلشاه، لختی بخورد
پدید آمد انگشتری اندر اوی
[...]
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰۴
ای خوانده بسی علم و جهان گشته سراسر،
تو بر زمی و از برت این چرخ مدور
این چرخ مدور چه خطر دارد زی تو
چون بهرهٔ خود یافتی از دانش مضمر؟
تا کی تو به تن بر خوری از نعمت دنیا؟
[...]
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۳ - جواب قصیده محمد خطیبی و انکار بر آثار کواکب و شکایت از حبس خود و مدح ثقة الملک طاهر و سلطان مسعود
محمد ای به جهان عین فضل و ذات هنر
تویی اگر بود از فضل و از هنر پیکر
تو را خطیبی خوانند شاید و زیبد
که تو فصیح خطیبی به نظم و نثر اندر
گر این لقب را بر خود درست خواهی کرد
[...]
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۳ - پیدا شدن شاپور
برآمد ناگه آن مرغ فسونساز
به آیین مغان بنمود پرواز
چو شیرین دید در سیمای شاپور
نشان آشنایی دادش از دور
به شاپور، آن ظن او را بد نیفتاد
[...]
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۱۸ - سگالش نمودن اسکندر بر جنگ دارا
بیا ساقی آن می که فرخپی است
به من ده که داروی مردم می است
مییی کاوست حلوای هر غمکشی
ندیده به جز آفتاب آتشی
جهان بینم از میل جوینده پُر
[...]
عطار » خسرونامه » بخش ۶۰ - در صفت موی
الا ای موی مشکین رنگ آخر
شدم مویی نیم از سنگ آخر
الا ای مشکموی افتادهام من
چو موی تو به روی افتادهام من
منم چون موی تو در چین نشسته
[...]
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷۸ - در شرح احوال خود و خواب دیدن حضرت مولی و شفا دادن او را فرماید
بودم اندر تون بوقت کودکی
داده از کف رشتهٔ آسودگی
زار و بیمار و ضعیف و ناتوان
مانده از من یک رمق از نیم جان
هشت ماه متّصل بیمار و زار
[...]
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » قصاید » شمارهٔ ۱۱ - قصیدهٔ جلاء الروح در جواب قصیدهٔ مرآت الصفا یا بحرالابرار یا قصیدهٔ شینیهٔ خاقانی
معلم کیست عشق و کنج خاموشی دبستانش
سبق نادانی و دانا دلم طفل سبق خوانش
ز هر کس ناید این استاد شاگردی نه هر کوهی
بدخشان باشد و هر سنگپاره لعل رخشانش
زبان جز بی زبانی نیست این نادر معلم را
[...]
وفایی شوشتری » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲ - منظومهٔ حدیث شریف کساء
مرا، طبع اگر نارسا، یا رسا
نباشد گریز از حدیث کسا
گذشتن مرا از حدیثی چنین
بسی دور، باشد ز رأی رزین
ز روح القدس جویم اوّل مدد
[...]
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۶۵ - آمدن آن جوانمرد پاک فطرت حق پرست عیسوی ملت به قتلگاه
ذات پاک لا بشرط بیقرین
بر زمین افتاد چون از پشت زین
آن مسیح عشق اندر اصطلاح
بر زمین آمد ز پشت ذوالجناح
نی ندانم اصطلاحی ای عمو
[...]