فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۱۳
چو افگند خور سوی بالا کمند
زبانه برآمد ز چرخ بلند
بپوشید سهراب خفتان جنگ
نشست از بر چرمهٔ سنگ رنگ
یکی تیغ هندی به چنگ اندرش
[...]
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۲۰
چو از لشگر آگه شد افراسیاب
برو تیره شد تابش آفتاب
بزد کوس و نای و سپه برنشاند
ز ایوان به کردار آتش براند
دو منزل یکی کرد و آمد دوان
[...]
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۲
عمر سعد وقاس را با سپاه
فرستاد تا جنگ جوید ز شاه
چو آگاه شد زان سخن یزدگرد
ز هر سو سپاه اندر آورد گرد
بفرمود تا پور هرمزد، راه
[...]
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۲۷ - مدح ثقة الملک طاهر بن علی
ثقت الملک را خدای جهان
دولتش بهره داد بخت جوان
طاهربن علی که از رایش
شد جوان باز پیر بوده جهان
روزگار ار ز طبع او بودی
[...]
ایرانشان » بهمننامه » آغاز داستان » بخش ۱۵ - گفتار اردشیر با شاه بهمن و پاسخ دادن شاه بهمن
چو با لشکر اندر رسید اردشیر
سپاهش کشیده همه تیغ و تیر
چنین گفت کای پور اسفندیار
تو جَستی و نگذاشتت روزگار
تو پنداشتی کاندر ایران کسی
[...]
ایرانشان » بهمننامه » باز آمدن بهمن از هند به ایران و رها کردن زال و دختران رستم از بند » بخش ۵ - رزم رستم تور با لشکر شاه بهمن و به هزیمت شدن لشکر شاه بهمن
برفت و بدید او دو شیر دژم
به زیر درختی نشسته بهم
بیامد به سالار ایرانیان
که آنک نشسته دو پیل ژیان
سپهبد ز شادی در آمد به اسب
[...]
سنایی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۱ - ترجیع در مدح تاجالدین ابوبکربن محمد
ای پیشرو هر چه نکوییست جمالت
وی دور شده آفت نقصان ز کمالت
ای مردمک دیدهٔ ما بندهٔ چشمت
وی خاک پسندیدهٔ ما چاکر خالت
غم خوردنم امروز حرامست چو باده
[...]
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیهالسّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۱۲ - اندر ترجیح او بر پیغمبران علیه و علیهمالسلام
انبیا ز آسمان پیاده شدند
از وساده به سوی ساده شدند
از پی خجلت آدم از دل و جان
بر درت ربّنا ظلمنا خوان
نوح در حصن عصمتت جسته
[...]
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۹ - اندرز و ختم کتاب
نظامی هان و هان تا زنده باشی
چنان خواهم چنان کهافکنده باشی
نبینی دُر که دریاپرور آمد
از افتادن چگونه بر سر آمد؟
چو دانه گر بیفتی بر سر آیی
[...]
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۳۷ - رفتن اسکندر به دز سریر
بیا ساقی از می دلم تازه کن
در این ره صبوری به اندازه کن
چراغ دلم یافت بیروغنی
به مِی ده چراغ مرا روشنی
چو روز سپید از شب زاغ رنگ
[...]
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۲۰ - رها کردن فرهنگ، سام را از طلسمات عالمافرزو
سراینده داستان کهن
چنین گوید از دیوزاده سخن
که چون شد سوی دشت و که رهسپر
بدان تا بیابد ز سامش خبر
به صحرائی افتاد او را گذار
[...]
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۷۱ - صفت مهمان کردن شدید، عوج را
نشستند و باده بیاراستند
ز هر سوی رامشگران خواستند
ز اسبان و از گاو کشته هزار
همان بهر مهمان آن نابکار
ز بهر همان عوج مردم چو دود
[...]
محتشم کاشانی » دیوان اشعار » ترکیببندها » شمارهٔ ۷ - ترکیب بند در مدح امام ثامن ضامن علی بن موسیالرضا علیه التحیة والثناء
میکشد شوقم عنان باد این کشش در ازدیاد
تا شود تنگ عزیمت تنگ بر خنگ مراد
گر چو من افتادهای زان جذبه آگاهم که او
هودج خاک گران جنبش نهد بر دوش باد
ای عماری کش به زور میل او بازم گذار
[...]
قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۴۴ - در مدحت جغتای خان بن ارغون میرزا میفرماید
آمد برم سحرگه آن ترک سیمتن
با طرهای سیاهتر از روزگار من
مویش فراز رویش آزرم غالیه
رویش به زیر مویش بیغارهٔ سمن
مویی چگونه مویی یک راغ ضیمران
[...]
صفی علیشاه » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۶
ای ترک چه باشد دگرت باز بهانه
کامروز برون آمدهای مست ز خانه
نگشوده هنو چشم ز مستی شبانه
بر رخ نزده آب و به گیسو گل و شانه
نابسته کمر گشتهای از خشم روانه
[...]
صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۷- سوره الاعراف » ۵- آیات ۴۷ تا ۵۶
روی ایشان را بگردانند چون
سوی دوزخ تا ببینند آن شئون
این چنین گوید کای پروردگار
با ستمکاران مکن ما را تو یار
بر تو یا رب می بریم اینک پناه
[...]