گنجور

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۳۲

 

ای جان ما شرابی از جام تو کشیده

سرمست اوفتاده دل از جهان بریده

وی جان ما به یک دم صد زندگی گرفته

تا از رخت نسیمی بر جان ما وزیده

ای جان پاکبازان در قعر هر دو عالم

[...]

عطار
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۳۳

 

ای گرد قمر خطی کشیده

دل در خط تو ز جان بریده

هم زلف تو توبه‌ها شکسته

هم خط تو پرده‌ها دریده

مشکی که بر خط تو گردی است

[...]

عطار
 

عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » حکایت

 

بحقّ چار یار برگزیده

که دورم مفگن ای نور دو دیده

عطار
 

عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » در فضیلت مرتضی رضی الله عنه

 

پیمبر گفتش ای نور دو دیده

ز یک نوریم هر دو آفریده

عطار
 

عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » آغاز کتاب

 

توئی پیوسته و أز ما بریده

ز دیده دور و اندر عین دیده

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۴) حکایت شه زاده که مرد سرهنگ بر وی عاشق شد

 

غلامان همچو مژگان صف کشیده

سیه دل جمله و سرکش چو دیده

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۴) حکایت شه زاده که مرد سرهنگ بر وی عاشق شد

 

جهانی گر بود تیغی کشیده

به سلطان ره برند اصحاب دیده

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش پنجم » (۴) حکایت رهبان با شیخ ابوالقاسم همدانی

 

زجِلفی از مسلمانی بریده

بترسائی تمامت نارسیده

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هفتم » (۵) حکایت ایّوب علیه السلام

 

هم از گرگان دنیا رنج دیده

هم از کِرمان بسی سختی کشیده

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هشتم » (۷) حکایت آن دزد که دستش بریدند

 

بدو گفتند ای محنت رسیده

چه خواهی کرد این دست بریده

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش یازدهم » (۵) حکایت شبلی با سائل رحمه الله

 

ز معشوقت مبین عضوی بُریده

بهم پیوسته بین چون اهلِ دیده

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش دوازدهم » (۶) حکایت سلطان ملکشاه با پاسبان

 

ز سرما مرغ و ماهی آرمیده

همه در کوشَها سر درکشیده

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش پانزدهم » (۲) حکایت شیخ و مرغ همای

 

مگر می‌رفت شیخی کاردیده

بره در دید طاقی برکشیده

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هجدهم » (۴) حکایت اصمعی با آن مرد صاحب ضیف و زنگی حادی

 

خدا فعل تو یک یک ذره دیده

تو چون ذرهٔ هوای خود گزیده

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او

 

ز خُلقش مشک در دُنیی دمیده

ز دنیی نیز بر عُقبی رسیده

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او

 

صبا همچون زلیخا در دویده

چو یوسف گل ازو دامن دریده

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او

 

هزاران یوسف از گلشن رسیده

ز کنعان بوی پیراهن شنیده

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او

 

کجا می‌شد دل او آرمیده

یکی نامه نوشت از خون دیده

عطار
 

عطار » بلبل نامه » بخش ۱۶ - حکایت هاروت و ماروت

 

ز گرد تو دو عالم نور دیده

که دیده کی بود همچون شنیده‌؟!

عطار
 
 
۱
۲
۳
۱۰
sunny dark_mode