×
عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » در معراج حضرت رسالت علیه الصلوة والسلام
یکایک انبیا را دست جودش
یقین تشریف داد و ره نمودش
عطار » الهی نامه » بخش دوم » (۳) حکایت سلیمان داود علیهما السلام با مور عاشق
مگر موری نیامد پیش زودش
که تلی خاک پیش خانه بودش
عطار » الهی نامه » بخش نوزدهم » (۱۰) حکایت شاهزاده و عروس
بجای آورد آنچ افتاده بودش
همی بایست مرگ خویش زودش
عطار » الهی نامه » بخش نوزدهم » (۱۰) حکایت شاهزاده و عروس
ولیکن کار چون افتاده بودش
نبود از خجلت و تشویر سودش
عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او
درآمد آتشی از عشق زودش
بغارت برد کلّی هرچه بودش
عطار » الهی نامه » بخش پایانی » (۱۴) حکایت بشر حافی که نام حق تعالی بمشک بیالود
ز عالم جز جَوی حاصل نبودش
بداد و مشک بستد اینت سودش
عطار » اسرارنامه » بخش بیستم » بخش ۴ - الحکایه و التمثیل
چو آوردش بسوراخی که بودش
نبودش جای آن اشتر چه سودش
عطار » خسرونامه » بخش ۲۸ - رسیدن نامهٔ گل به خسرو و زاری کردن او و رفتن در پی گل به اسپاهان
بگفت این و پس آن صورت که بودش
نهاد از زیر جامه پیش، زودش
عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۱ - جواب منصور در خطاب حق سبحانه و تعالی
هزاران کعبه سرگردانِ بودش
حقیقت آفرینش در سجودش
عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۰ - جواب دادن شیخ جنید شیخ کبیر را
حقیقت مینماید بود بودش
اگرچه جملگی کرده سجودش
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱ - بسم اللّه الرحمن الرحیم
مه و خورشید هردو در سجودش
طلبکار آمده در بود بودش
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۴۰ - در عیان پسر و اسرار منصور و اجازت از پدر خواستن فرماید
برون انداخت از کشتی وجودش
درون بحر شد دریای بودش
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۴۸ - در جواب دادن ابلیس در اعیان فرماید
نمود من در اوّل بود بودش
نمود خویش دیدم در نمودش
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۴۸ - در جواب دادن ابلیس در اعیان فرماید
ندارم هیچ چیزی خبر نمودش
طلبکارم در اینجا بود بودش
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۵۳ - در صفت ره یافتن و می عشق خوردن و جانان دیدن به تحقیق گوید
دم آدم از آن دم یافت بودش
از آن دم عین آدم مینمودش
۱
۲