×
عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۴
دل و جانم ببرد جان و دلم
بی دل و جان بماند آب و گلم
متحیر شدم نمیدانم
کین چه درد است در نهاد دلم
این قدر آگهم کز آتش عشق
[...]
عطار » منطقالطیر » در نعت رسول » در نعت رسول ص
بعد از آن آن نور عالیزد علم
گشت عرش و کرسی و لوح و قلم
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » نکتهای که شیخ بصره از رابعه پرسید
بردم و بفروختم خوش شد دلم
دو درست سیم آمد حاصلم
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت جنید که سر پسرش را بریدند
این چنین کز مرگ میترسد دلم
جان برآید در نخستین منزلم
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » گفتار شیخ خرقان در دم آخر
پس به عالمیان نمودندی دلم
شرح دادندی که درچه مشکلم
عطار » منطقالطیر » سیمرغ در پیشگاه سیمرغ » ...
گفت ای جان ودلم، بی حاصلم
چون شود از تشویر تو جان ودلم
عطار » منطقالطیر » فیوصف حاله » گفتار مردی راهبین هنگام مرگ
سختتر بینم بهر دم مشکلم
چون بپردازم ازین مشکل دلم
عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » در فضیلت ذی النورین رضی الله عنه
دلش دریای اعظم بود از علم
تن او کوه راسخ بود از حلم
عطار » اسرارنامه » بخش اول » بخش ۱ - المقالة الاولی فی التوحید
تویی فی الجمله مستغنی ز عالم
سخن کوتاه شد والله اعلم
عطار » خسرونامه » بخش ۱ - بسم اللّه الرحمن الرحیم
هم از خود سیرم و هم از دو عالم
ترا میبایدم و اللّه اعلم
عطار » خسرونامه » بخش ۷ - در فضیلت امیرالمؤمنین حسن علیه السلام
همه حسن و همه خلق و همه حلم
همه لطف و همه جود و همه علم