عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۳۷
ای راه تو بحر بی کرانه
عشق تو ندیم جاودانه
از عشق تو صد هزار آتش
در سینه همی زند زبانه
گر بنماید زبانهای روی
[...]
عطار » مختارنامه » باب بیست و هفتم: در نومیدی و به عجز معترف شدن » شمارهٔ ۴
این بادیهٔ تو را سری پیدا نه
پختن طمعِ وصل تو جز سودا نه
جان عاشقِ تو، ولیک جان اینجا نه
تو در دلِ ما ولیک دل با ما نه
عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » بسم الله الرحمن الرحیم
ز دیدت یافته صورت نشانه
نماند او تو مانی جاودانه
عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » در فضیلت مرتضی رضی الله عنه
میان خلق عالم جاودانه
کنم حکم از کتاب چارگانه
عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود
تعجّب کرد شاه و شد روانه
بیامد پیش آن ماه زمانه
عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود
بدو گفتند ای عابد نشانه
جهانداری گزین چند از بهانه
عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود
ترا من عفو کردم جاودانه
چه میترسی چه میآری بهانه
عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود
یکی بادی درآمد از کرانه
به شهری کرد کشتی را روانه
عطار » الهی نامه » بخش دوم » (۸) مناظرۀ شیخ ابوسعید با صوفی و سگ
بسگ گفت آنگه آن شیخ یگانه
که تو از هر چه کردی شادمانه
عطار » الهی نامه » بخش دوم » (۸) مناظرۀ شیخ ابوسعید با صوفی و سگ
سگ آنگه گفت ای شیخ یگانه
چو دیدم جامهٔ او صوفیانه
عطار » الهی نامه » بخش سوم » (۷) حکایت جوان گناه کار و ملایکۀ عذاب که برو موکّلند
کنون او داند و ما جاودانه
شما را رفت باید از میانه
عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۱) حکایت سرپاتک هندی
کنون نفس توام من ای یگانه
اگر گردم پی شیطان روانه
عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۲) حکایت وزیر که پسر صاحب جمال داشت
مرا گر چشم نبود در میانه
چو خواهم کرد معشوق یگانه
عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۴) حکایت شه زاده که مرد سرهنگ بر وی عاشق شد
بسی جامهست شه را درخزانه
مبین جامه تو شه را بین یگانه
عطار » الهی نامه » بخش پنجم » (۳) مناظرۀ عیسی علیه السلام با دنیا
جوابش داد کای صدر یگانه
ز بس شوهر که کُشتم در زمانه
عطار » الهی نامه » بخش پنجم » (۷) حکایت گبر که پُل ساخت
ازین دلشاد شد شاه زمانه
سوی پل گشت باخلقی روانه