گنجور

 
۱
۲
۳
۱۰
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۳

 

روی تو کافتاب را ماند

آسمان را به سر بگرداند

مرکب عشق تو چو برگذرد

خاک در چشم عقل افشاند

هر که عکس لب تو می‌بیند

[...]

۱۲ بیت
عطار
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۷

 

آن را که غمت به خویش خواند

شادی جهان غم تو داند

چون سلطنتت به دل درآید

از خویشتنش فراستاند

ور هیچ نقاب برگشایی

[...]

۱۰ بیت
عطار
 

عطار » مختارنامه » باب اول: در توحیدِ باری عزّ شأنه » شمارهٔ ۴۳

 

هم بر کف ودود، مُلْک بتوانی راند

هم با همه، هم بی همه، بتوانی ماند

گر مُهر نهادم ازخموشی بر لب

تو نامهٔ سر به مُهر بتوانی خواند

۲ بیت
عطار
 

عطار » مختارنامه » باب چهل و هفتم: در معانیی كه تعلق به شمع دارد » شمارهٔ ۱۰۲

 

پیوسته کتاب هجر میخواهم خواند

بر بوی وصال اشک میخواهم راند

کارِ من سرگشته چو شمع افتادست

میخواهم سوخت تا که میخواهم ماند

۲ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت مسعود و کودک ماهیگیر

 

رفت سرهنگی و کودک رابخواند

شه بانبازیش در مسند نشاند

۱ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت شهریاری که قصری زرنگار کرد

 

شه حکیمان و ندیمان را بخواند

پیش خویش آورد و بر کرسی نشاند

۱ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » نارضا بودن ایاز از اینکه محمود سلطنت را به او داد

 

گفت ایاز خاص را محمود خواند

تاج دارش کرد و بر تختش نشاند

۱ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی معرفت » حکایت پاسبانی عاشق که هیچ نمی‌خفت

 

چند گویم، چون وجودت غرقه ماند

غرقه را فریاد نتواند رهاند

۱ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » سی‌مرغ در پیشگاه سیمرغ » حکایت خطی که برادران یوسف هنگام فروش او دادند

 

نه خطی زان خط توانستند خواند

نه حدیثی نیز دانستند راند

۱ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » در فضیلت صدیق رضی الله عنه

 

نبی چون هر دو را سمع و بصر خواند

کسی کین دو ندارد کور و کر ماند

۱ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود

 

چون از زن آن جوان نومید درماند

یکی بازارگان را پیش خود خواند

۱ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش سوم » (۶) حکایت یوسف و ابن یامین علیهما السلام

 

کسی کین قصّه‌ام افسانه خواند

خرد او را ز خود بیگانه داند

۱ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۴) حکایت لقمۀ حلال

 

که جزیت از جهودان می‌ستاند

وز آنجا می‌خورد، به زین که داند

۱ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۶) حکایت امیرالمؤمنین عمرخطاب رضی الله عنه با جوان عاشق

 

دگر ره گفت ایمانت رهاند

جوانش گفت عاشق این چه داند

۱ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او

 

چو نقش او بدید و شعر بر خواند

ز لطف طبع و نقش او عجب ماند

۱ بیت
عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش هفتم » بخش ۴ - الحکایه و التمثیل

 

چو شبلی آن خط آشفته برخواند

بزد یک نعره و آشفته درماند

۱ بیت
عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش هفتم » بخش ۵ - الحکایه و التمثیل

 

سلیمان پشه را نزدیک بنشاند

پس آنگه باد را نزدیک خود خواند

۱ بیت
عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش نهم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل

 

ز بیماری تن مرگت رهاند

به بیماری جان مرگت رساند

۱ بیت
عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش دهم » بخش ۶ - الحکایه و التمثیل

 

چنان بر فرق من چرخ آسیا راند

که مویم زیر گرد آسیا ماند

۱ بیت
عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش یازدهم » بخش ۱۲ - الحکایه و التمثیل

 

ولی گر بازت اینجا باز ماند

شه او را پیش خود چون بازخواند

۱ بیت
عطار
 
 
۱
۲
۳
۱۰
 
تعداد کل نتایج: ۱۹۸