گنجور

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۳ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

برو ای خاک در سوی مکانت

که اینجاگه بیابی جان جانت

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۴ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

ز نور قدس اظهار است جانت

در او پیداحقیقت بر نهانت

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۵ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

دمی غافل مباش از دید جانت

که او آمد درون راز نهانت

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۶ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

سخن بسیار گفتم از عیانت

دمی اندر نشان بی نشانت

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۱ - پرسش از بایزید بسطامی که حق را کجا توان دید

 

ز نور دیده بنگر جسم و جانت

کز این هر دو شود کلّی عیانت

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۶ - در اصل ذات فرماید

 

تو اصل ذاتی امّا این زمانت

حقیقت یافته عین مکانت

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۸ - در اسرار خطاب با جان و وصل دیدار فرماید

 

تو جان بشناس آنگه مغز جانت

در آخر اینست اسرار نهانت

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۸ - در اسرار خطاب با جان و وصل دیدار فرماید

 

چو ظاهر یافتی بر جسم و جانت

حقیقت جانست مر راز نهانت

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۱ - سؤال کردن مرید از پیر در حقایق فرماید

 

اگر تو میخوری مر آب و نانت

حقیقت او نهد اندر دهانت

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۳ - در صفت حال خود و شرح کتاب فرماید

 

چو ظاهر شد کنون اسرار جانت

بدیدار آمده راز نهانت

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۷ - سؤال کردن در علم تفسیر فرماید رحمةاللّه

 

شفای داری در اینجا عاشقانت

بمانده اندر این شرح و بیانت

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش دوم » بخش ۷ - الحكایة ‌و التمثیل

 

گفت دل خوش کن که رفتم این زمانت

از پی حلوا و بریانی و نانت

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش چهلم » بخش ۹ - الحكایة و التمثیل

 

بود یک پستان بدستی آن زمانت

وآن دگر پستان نهاده دردهانت

عطار
 

عطار » فتوت نامه

 

بهر کس خواستی میباید آنت

اگر خواهی بخود، نبود زیانت

عطار
 
 
۱
۵
۶
۷
sunny dark_mode