عطار » خسرونامه » بخش ۳۱ - بیمار گشتن جهان افروز
ز تیری چون کمان قدش دو تاشد
دمش بگسست و جان ازوی جدا شد
عطار » خسرونامه » بخش ۳۲ - بیمار گشتن جهان افروز
چو فرّخ زاد با شب همقبا شد
نه شب از وی نه وی از شب جدا شد
عطار » خسرونامه » بخش ۳۵ - عشرت كردن گل و خسرو باهم
همی کز مهد زنگاری جدا شد
بیک شبنم کلاه او قبا شد
عطار » خسرونامه » بخش ۵۱ - رفتن خسرو بدریا بطلب گل
بپرسیدش ز فرخ کو کجا شد
چه بود او را، چرا از تو جدا شد
عطار » خسرونامه » بخش ۵۵ - آگاهی یافتن قیصر از آمدن خسرو
هر آنکس کز مراد خود جدا شد
فدای زخم چوگان قضا شد
عطار » خسرونامه » بخش ۶۷ - باز رفتن بسر قصّه
چو گل را دید هوش از وی جداشد
ز خجلت بود اگر گویی چرا شد
عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۲ - در نعت حضرت سید المرسلین(ص)
شنیدی در شب اسری کجا شد
همه تابع بدند او مقتدا شد
عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۶ - دربیان و شرح عقل فرماید
خوشا مرغی که اصل کیمیا شد
بصورت درد و در معنی دوا شد
عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۱۲ - در بیان مرد دین و شرح پیر فرماید
خوشا دردا که آخر او دوا شد
تمامت رنجها را او شفا شد
عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۱۲ - در بیان مرد دین و شرح پیر فرماید
درونت گر دمی از وی جدا شد
بصد گونه بلاها مبتلا شد
عطار » هیلاج نامه » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم
چنان دیدار تو در جان ما شد
که جان یکبارگی از خود فنا شد
عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۹ - هم در این معنی بنوع دیگر فرماید
میی کان هر که خورد از خود فناشد
پس آنگه در فنا دید خدا شد
عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۹ - در هدایت یافتن در شریعت فرماید
براه شرع هر کو در فنا شد
ز بعد آن فنا ذات خدا شد
عطار » هیلاج نامه » بخش ۴۰ - جواب گفتن منصور سلطان بایزید را قدس سره
وصال او یافت از ما کو فنا شد
ز بود خود کنون آگاه ماشد
عطار » هیلاج نامه » بخش ۴۰ - جواب گفتن منصور سلطان بایزید را قدس سره
چو ذات ما بنور او فنا شد
حقیقت بود شد عین خدا شد
عطار » هیلاج نامه » بخش ۴۱ - در نموداری سر توحید به هر نوع
هر آنکو یافت جوهر همچو ماشد
حقیقت جوهر اسرار لا شد
عطار » هیلاج نامه » بخش ۴۱ - در نموداری سر توحید به هر نوع
در اینجا یار دید و آشنا شد
عیانی محو کرد و کل خدا شد