گنجور

 
۱
۲
۳
۴۴
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲ - در توحید باری

 

چو دانستی که معبودی تو را هست

بدار از جست‌وجوی چون و چه، دست

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴ - آمرزش خواستن

 

ز سرگردانی توست این که پیوست

به هر نااهل و اهلی می‌زنم دست

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶ - در سابقه نظم کتاب

 

گر از دنیا وجوهی نیست در دست

قناعت را سعادت باد! کآن هست

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷ - در ستایش طغرل ارسلان

 

به سلطانی به تاج و تخت پیوست

به جای ارسلان بر تخت بنشست

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۰ - در مدح شاه مظفرالدین قزل ارسلان

 

چنان در کار آن دلدار دل بست

که از تیمار کار خویشتن رست

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱ - در پژوهش این کتاب

 

هزارت مشرف بی‌جامگی هست

به صد افغان کشیده سوی تو دست

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱ - در پژوهش این کتاب

 

نه در شاخی زدم چون دیگران دست

که بر وی جز رطب چیزی توان بست

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۳ - عذر انگیزی در نظم کتاب

 

چرا گشتی درین بی‌غوله پابست؟

چنین نقدِ عراقی بر کفِ دست

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۴ - آغاز داستان خسرو و شیرین

 

به بزم شاهش آوردند پیوست

بسان دستهٔ گل، دست بر دست

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۴ - آغاز داستان خسرو و شیرین

 

چو سال آمد به شش چون سرو می‌رُست

رسوم شش جهت را باز می‌جست

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۴ - آغاز داستان خسرو و شیرین

 

خرابی داشت از کار جهان دست

جهان از دست‌کار این جهان رست

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۶ - شفیع انگیختن خسرو پیران را پیش پدر

 

به سر بر زد ز دست خویشتن دست

و زان غم ساعتی از پای ننشست

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۷ - به خواب دیدن خسرو نیای خویش انوشیروان را

 

به طاعت‌خانه شد خسرو کمر بست

نیایش کرد یزدان را و بنشست

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۸ - حکایت کردن شاپور از شیرین و شبدیز

 

قلم‌زنْ چابکی، صورت‌گری چُست

که بی‌کِلک از خیالش نقش می‌رُست

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۸ - حکایت کردن شاپور از شیرین و شبدیز

 

نمک دارد لبش در خنده پیوست

نمک شیرین نباشد وآنِ او هست

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۸ - حکایت کردن شاپور از شیرین و شبدیز

 

همه روز این حکایت باز می‌جست

جز این تخم از دماغش برنمی‌رست

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۹ - رفتن شاپور در ارمن به طلب شیرین

 

فلک گویی شد از فریاد او مست

به سنگستان او در شیشه بشکست

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۰ - نمودن شاپور صورت خسرو را بار اول

 

بر آمد مشتری منشور بر دست

که شاه از بند و شاپور از بلا رست

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۰ - نمودن شاپور صورت خسرو را بار اول

 

سحرگه آن سهی‌سروانِ سرمست

بدان مشگین‌چمن خواهند پیوست

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۰ - نمودن شاپور صورت خسرو را بار اول

 

خجسته کاغذی بگرفت در دست

به عینه صورت خسرو در او بست

۱ بیت
نظامی
 
 
۱
۲
۳
۴۴
 
تعداد کل نتایج: ۸۷۰