نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۱ - مراد طلبیدن خسرو از شیرین و مانع شدن او
گرت با من خوش آید آشنایی
همیترسم که از شاهی برآیی
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۱ - مراد طلبیدن خسرو از شیرین و مانع شدن او
همه چیزی ز روی کدخدایی
سکون برتابد الا پادشایی
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۷ - نشستن شیرین به پادشاهی بر جای مهینبانو
ز چشم پادشاه افتاد رایی
که بَدْرایی کند در پادشایی
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۷ - نشستن شیرین به پادشاهی بر جای مهینبانو
همیترسید کهز شوریدهایی
کند ناموس عدلش بیوفایی
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۸ - آگهی خسرو از مرگ بهرام چوبین
به هر گوشه مهیا کرده جایی
بر او زانو زده کشورخدایی
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۸ - آگهی خسرو از مرگ بهرام چوبین
به عیب خویش یک دیده نمایی؟
به عیب دیگران صد صد گشایی؟
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۱ - شفاعت کردن خسرو پیش مریم از شیرین
چه بندی دل در آن دور از خدایی
کزو حاصل نداری جز بلایی؟
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۲ - فرستادن خسرو شاپور را به طلب شیرین
نماند از جان من جز رشته تایی
مکِش کین رشته سر دارد به جایی
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۳ - آغاز عشق فرهاد
به وقت هندسه عبرتنمایی
مجسطیدانِ اقلیدسگشایی
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۴ - زاری کردن فرهاد از عشق شیرین
و گر در راه او دیدی گیایی
ببوسیدی و برخواندی ثنایی
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۶ - رای زدن خسرو در کار فرهاد
بسی کوشیدم اندر پادشایی
مگر عیدی کنم بیروستایی
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۷ - مناظرهٔ خسرو با فرهاد
نخستین بار گفتش کَز کجایی؟
بگفت از دار ملک آشنایی
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۸ - کوه کندن فرهاد و زاری او
مکن با یار یکدل بیوفایی
که کس با کس نکرد این ناخدایی
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۸ - کوه کندن فرهاد و زاری او
چو بر خاکم نبود از غم جدایی
شوم در خاک تا یابم رهایی
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۰ - آگاهی خسرو از رفتن شیرین نزد فرهاد و کشتن فرهاد به مکر
چو کارافتاده گردد بینوایی
درش درگیرد از هر سو بلایی
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۳ - رسیدن نامهٔ شیرین به خسرو
متاع از مشتری یابد روایی
به دیده قدر گیرد روشنایی
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۴ - صفت داد و دهِش خسرو
چو خونی دیدی امید رهایی
فزودی شمع شکرش روشنایی
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۴ - صفت داد و دهِش خسرو
چو وقت آمد نماند آن پادشایی
به کاری نامد آن کار و کیایی
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۵ - شنیدن خسرو از اوصاف شِکر خانمِ اسپهانی (اصفهانی)
دُری کاو را بود مُهر خدایی
دهد ناسُفتگی بر وی گوایی
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۷ - رفتن خسرو سوی قصر شیرین به بهانهٔ شکار
جنیبتکش وشاقان سرایی
روانه صدصد از هر سو جدایی