مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۷۵
در بحر صفا گداختم همچو نمک
نه کفر و نه ایمان نه یقین ماند و نه شک
اندر دل من ستارهای شد پیدا
گم گشت در آن ستاره هر هفت فلک
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۷ - خلوت طلبیدن آن ولی از پادشاه جهت دریافتن رنج کنیزک
خواجگان و شهرها را یَکبهیَک
باز گفت از جای و از نان و نمک
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۷ - خلوت طلبیدن آن ولی از پادشاه جهت دریافتن رنج کنیزک
دست بر نبضش نهاد و یکبهیک
باز میپرسید از جور فلک
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۱ - حکایت بقال و طوطی و روغن ریختن طوطی در دکان
هر که را در جان خدا بنهد محک
هر یقین را باز داند او ز شک
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۶ - متابعت نصاری وزیر را
میکُشد استارگان را یک به یک
تا که نفروزد چراغی از فلک
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲۷ - مکر کردن مریدان کی خلوت را بشکن
با تو ما را خاک بهتر از فلک
ای سماک از تو منور تا سمک
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۸۹ - باز گفتن بازرگان با طوطی آنچ دید از طوطیان هندوستان
فرع دید آمد عمل بیهیچ شک
پس نباشد مردم الا مردمک
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۲۷ - دل نهادن عرب بر التماس دلبر خویش و سوگند خوردن کی درین تسلیم مرا حیلتی و امتحانی نیست
از پی اظهار این سبق ای ملک
در تو بنهم داعیهٔ اشکال و شک
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۳۸ - قبول کردن خلیفه هدیه را و عطا فرمودن با کمال بینیازی از آن هدیه و از آن سبو
هم عرب ما، هم سبو ما، هم مَلِک
جمله ما یؤفک عنه من افک
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۴۶ - تهدید کردن نوح علیهالسلام مر قوم را کی با من مپیچید کی من روپوشم با خدای میپیچید در میان این بحقیقت ای مخذولان
چون زند او نقد ما را بر محک
پس یقین را باز داند او ز شک
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۵۷ - قصهٔ مری کردن رومیان و چینیان در علم نقاشی و صورتگری
گرچه آن صورت نگنجد در فلک
نه بعرش و فرش و دریا و سمک
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۶۰ - بقیهٔ قصه زید در جواب رسول صلی الله علیه و سلم
چون گواهی داد حق کی بود ملک
تا شود اندر گواهی مشترک
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۹ - گمان بردن کاروانیان که بهیمهٔ صوفی رنجورست
آفتابش چون برآمد زان فلک
با شب تن گفت هین ما ودعک
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۷ - شکایت کردن اهل زندان پیش وکیل قاضی از دست آن مفلس
سوی قاضی شد وکیل با نمک
گفت با قاضی شکایت یک به یک
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۳ - قسم غلام در صدق و وفای یار خود از طهارت ظن خود
هم زمین و بحر و هم مهر و فلک
زنده از وی همچو کز دریا سمک
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۶ - فرمودن والی آن مرد را کی این خاربن را کی نشاندهای بر سر راه بر کن
نیز مسجود کسی کو چون ملک
رسته باشد جانش از طغیان و شک
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۷ - آمدن دوستان به بیمارستان جهت پرسش ذاالنون مصری رحمة الله علیه
شور چندان شد که تا فوق فلک
میرسید از وی جگرها را نمک
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۴۴ - ترک کردن آن مرد ناصح بعد از مبالغهٔ پند مغرور خرس را
گر شود قلبی خریدار محک
در محکیاش در آید نقص و شک
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۴۵ - تملق کردن دیوانه جالینوس را و ترسیدن جالینوس
چون دو کس بر هم زند بیهیچ شک
در میانشان هست قدر مشترک
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۴۶ - سبب پریدن و چرخیدن مرغی با مرغی کی جنس او نبود
هم گواه اوست اقرار ملک
هم گواه اوست کفران سگک