مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۹
تا نلغزی که ز خون راهِ پس و پیش ترست
آدمیدزد زِ زردزد کنون بیشترست
گربزانند که از عقل و خبر میدزدند
خود چه دارند کسی را که ز خود بیخبرست
خود خود را تو چنین کاسد و بیخصم مدان
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۸
امروز روز نوبت دیدار دلبرست
امروز روز طالع خورشید اکبرست
دی یار قهرباره و خون خواره بود لیک
امروز لطف مطلق و بیچاره پرورست
از حور و ماه و روح و پری هیچ دم مزن
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۹
جانا جمال روح بسی خوب و بافرست
لیکن جمال و حسن تو خود چیز دیگرست
ای آنک سالها صفت روح میکنی
بنمای یک صفت که به ذاتش برابرست
در دیده میفزاید نور از خیال او
[...]
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۶ - بردن پادشاه آن طبیب را بر بیمار تا حال او را ببیند
عاشقی گر زین سر و گر زان سرست
عاقبت ما را بدان سر رهبرست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۶ - بردن پادشاه آن طبیب را بر بیمار تا حال او را ببیند
گرچه تفسیر زبان روشنگرست
لیک عشق بیزبان روشنترست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲۶ - دفع گفتن وزیر مریدان را
پنبهٔ آن گوش سِرّ گوش سَرست
تا نگردد این کر آن باطن کرست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴۴ - ترجیح نهادن نخچیران توکل را بر جهد و اکتساب
در حذر شوریدن شور و شرست
رو توکل کن توکل بهترست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴۹ - نگریستن عزراییل بر مردی و گریختن آن مرد در سرای سلیمان و تقریر ترجیح توکل بر جهد و قلت فایدهٔ جهد
از عجب گفتم گر او را صد پَرست
او به هندستان شدن دور اندرست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۵۵ - جواب خرگوش نخچیران را
چند صورت آخر ای صورتپرست
جان بیمعنیت از صورت نرست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۶۶ - قصهٔ هدهد و سلیمان در بیان آنک چون قضا آید چشمهای روشن بسته شود
پس زبان محرمی خود دیگرست
همدلی از همزبانی بهترست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۶۸ - جواب گفتن هدهد طعنهٔ زاغ را
زاغ کو حکم قضا را منکرست
گر هزاران عقل دارد کافرست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۶۸ - جواب گفتن هدهد طعنهٔ زاغ را
از قضا این تعبیه کی نادرست
از قضا دان کو قضا را منکرست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۷۱ - پرسیدن شیر از سبب پای واپس کشیدن خرگوش
گفت پیش آ زخمم او را قاهرست
تو ببین کان شیر در چَه حاضرست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۷۹ - سوال کردن رسول روم از امیرالمؤمنین عمر رضیالله عنه
اختیار و جبر ایشان دیگرست
قطرهها اندر صدفها گوهرست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۸۷ - تفسیر قول فریدالدین عطار قدس الله روحه تو صاحب نفسی ای غافل میان خاک خون میخور که صاحبدل اگر زهری خورد آن انگبین باشد
زانک صحت یافت و از پرهیز رست
طالب مسکین میان تب درست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۸۸ - تعظیم ساحران مر موسی را علیهالسلام کی چه میفرمایی اول تو اندازی عصا
زانک آدم زان عتاب از اشک رست
اشک تر باشد دم توبهپرست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹۰ - شنیدن آن طوطی حرکت آن طوطیان و مردن آن طوطی در قفص و نوحهٔ خواجه بر وی
گر مرادت را مذاق شکرست
بیمرادی نه مراد دلبرست؟
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۱۳ - در بیان آنک نادر افتد کی مریدی در مدعی مزور اعتقاد بصدق ببندد کی او کسی است و بدین اعتقاد به مقامی برسد کی شیخش در خواب ندیده باشد و آب و آتش او را گزند نکند و شیخش را گزند کند ولیکن بنادر نادر
مدعی را قحط جان اندر سرست
لیک ما را قحط نان بر ظاهرست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۲۶ - مخلص ماجرای عرب و جفت او
حاصل افعال برونی دیگرست
تا نشان باشد بر آنچ مضمرست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۲۶ - مخلص ماجرای عرب و جفت او
ور اثر نبود سبب هم مظهرست
همچو خویشی کز محبت مخبرست