گنجور

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۶

 

به زودی بساز و سخن را مه‌ایست

ز لشگر گزین کن سواری دویست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۶

 

غلام و کنیزک به بر هم دویست

بگویش که با تو مرا جنگ نیست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۹

 

گر از بودن ایدر مرا نیکویست

برین کردهٔ خود نباید گریست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۹

 

ز هر سو که پویی بدو راه نیست

همه گرد بر گرد او در یکیست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۰

 

ببینم که رای جهاندار چیست

رخ شمع چرخ روان سوی کیست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۱

 

اگر سال گردد هزار و دویست

بجز خاک تیره مرا جای نیست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۲

 

ندانم که این گفتن بد ز کیست

و زین آفریننده را رای چیست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۴

 

دگر حمله کردش هزار و دویست

ورازاد را گفت لشکر مه‌ایست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۶

 

نگه کن که در خاک جفت تو کیست

برین خواسته چند خواهی گریست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۸

 

چنان بازگشتند آن کس که زیست

که بر یال و برشان بباید گریست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۲۱

 

به گرد اندرش ژنده‌پیلان دویست

تو گفتی به گیتی جز آن جای نیست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۲۱

 

به توران و ایران چنو نیو کیست

چنین خام گفتارت از بهر چیست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۲۱

 

ببین تا ز هر دو سزاوار کیست

که با برز و با فرهٔ ایزدیست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۲۱

 

بدو گفت کاووس کاین رای نیست

که فرزند هر دو به دل بر یکیست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان خاقان چین » بخش ۱

 

چه مردست و این مرد را نام چیست

هم آورد او در جهان مرد کیست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان اکوان دیو » داستان اکوان دیو

 

همه دانش ما به بیچارگیست

به بیچارگان بر بباید گریست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان اکوان دیو » داستان اکوان دیو

 

تو خستو شو آنرا که هست و یکیست

روان و خرد را جزین راه نیست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان اکوان دیو » داستان اکوان دیو

 

سخن هرچ بایستِ توحید نیست

به ناگفتن و گفتن او یکیست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی لهراسپ » بخش ۳

 

ترا از پدر سربسر نیکویست

ندانم که آزردن از بهر چیست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی لهراسپ » بخش ۷

 

بد آنست کو را ندانیم کیست

تو گویی همه فره ایزدیست

فردوسی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۱۳