فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳ - گفتار اندر ستایش سلطان ابوطالب طغرلبک
نداند زیرک آن را وصف کردن
نداند دیو در وی راه بردن
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶ - گفتار اندر ستایش عمید ابو الفتح مظفر
ز چیز مردمان پرهیز کردن
طمع نا کردن و کمتر بخوردن
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۴ - خبردار شدن موبد از خواستن ویرو ویس را و رفتن به جنگ
که شهرو این چرا یارست کردن
زن شه را به دیگر کس سپردن
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۶ - فریفتن دایه ویس را به جهت رامین
نه بس کاری بود آسیب بردن
گذشته یاد کردن درد خوردن
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۰ - رسیدن ویس و رامین به هم
بکرد او هر چه بتوانست کردن
ز خواهش کردن و تیمار خوردن
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۷ - سرزنش کردن موبد ویس را
نداند کار جز نخچیر کردن
نشستن با بزرگان باده خوردن
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۰ - نشستن موبد در بزم با ویس و رامین و سرود گفتن رامین به حال خود
خوشست امروز ما را باده خوردن
به نیکی آفرین بر شاه کردن
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۱ - آگاهى یافتن موبد از قیصر روم و رفتن به جنگ
ولیکن دز به تو خواهم سپردن
ترا باید همی تیمار خوردن
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۳ - زارى کردن ویس از رفتن رامین
اگر چه بیدلان را صبر خوردن
بسی آسانتر است از صبر کردن
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۴ - آمدن رامین به دز اشکفت دیوان پیش ویس
چه خوش باشد به خلوت باده خوردن
به مشکین زلف جانان لب ستردن
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۸ - آگاهى یافتن موبد از رامین و رفتن او در باغ
چه دل بردن به مهر او سپردن
چه آن کز بهر خوشی زهر خوردن
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۸ - آگاهى یافتن موبد از رامین و رفتن او در باغ
چه باید رفته را اندوه خوردن
همان نابوده را تیمار بردن
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۰ - نصیحت کردن بهگوى رامین را
چه باید بیهده اندوه خوردن
همان نابوده را تیمار بردن
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۰ - نصیحت کردن بهگوى رامین را
به جانان دل نبایستی سپردن
چو نتوانستی اندوهانش خوردن
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۰ - نامه نوشتن ویس به رامین و دیدار خواستن
دلم ناید به یزدانت سپردن
جفایت پیش یزدان برشمردن
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۲ - نامهء دوم دوست را به یاد داشتن و خیالش را به خواب دیدن
یکی ناخفتن از بس ناز کردن
یکی ناخفتن از بس درد خوردن
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۳ - نامهٔ سوم اندر بدل جستن به دوست
تنم چون موی گشت از رنج بردن
دلم چون سنگ گشت از صبر کردن
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۳ - سیر شدن رامین از گل و یاد کردن عهد ویس
چه خوش بود آن شمار بوسه کردن
به هر عذری دو صد سوگند خوردن
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۳ - سیر شدن رامین از گل و یاد کردن عهد ویس
گهی شادی گهی نخچیر کردن
گهی باده گهی بوسه شمردن
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸۳ - پاسخ دادن ویس رامین را
نبایستی ز چشمه آب خوردن
چو خوردی چشمه را پر خاک کردن