گنجور

 
۱
۲
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰ - گفتاراندر زادن ویس از مادر

 

هنوز ایشان ز مادرْشان نزاده،

نَه تخمِ هر دو در بوم اوفتاده،

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۳ - آمدن زرد پیش شهرو به رسولى

 

پس آنگه از تگاور شد پیاده

میان بسته زبان و لب گشاده

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۵ - آگاه شدن ویرو از آمدن موبد بهر جنگ

 

ز کوه دیلمان چندان پیاده

که گویی کوه سنگند ایستاده

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۶ - اندر صفت جنگ موبد و ویرو

 

همه جان بر سر جانش نهاده

به زاری کشته با خواری فتاده

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۹ - نامه نوشتن موبد نزد شهرو و فریفتن به مال

 

اسد در پیش خرچنگ ایستاده

کمان کردار دُم بر سر نهاده

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۹ - نامه نوشتن موبد نزد شهرو و فریفتن به مال

 

ز ناگه بر بزه تیری گشاده

بزه خسته ز تیرش اوفتاده

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۹ - نامه نوشتن موبد نزد شهرو و فریفتن به مال

 

برابر کرگسی پر برگشاده

دو پای خویش بر تیری نهاده

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۹ - نامه نوشتن موبد نزد شهرو و فریفتن به مال

 

یکی بر کف سر دیوی نهاده

کُلَه‌داری به پیشش ایستاده

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۹ - نامه نوشتن موبد نزد شهرو و فریفتن به مال

 

ز بند آن هر دو سگ را برگشاده

کمرداری چو شاهی ایستاده

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۱ - دیدن رامین ویس را و عاشق شدن بر وى

 

زمانی همچنان بود اوفتاده

چو مستِ مستِ بی‌حد خورده باده

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۱ - دیدن رامین ویس را و عاشق شدن بر وى

 

دلیران هم سوار و هم پیاده

ز لشکر گرد رامین ایستاده

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۱ - دیدن رامین ویس را و عاشق شدن بر وى

 

زبان بسته رگ از دیده گشاده

نهیب عاشقی در دل فتاده

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس

 

ترا خوبان به خوبی مهر داده

بتان پیش تو سر بر خط نهاده

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۶ - فریفتن دایه ویس را به جهت رامین

 

جهان نادیده در مهر اوفتاده

دل و جان را به دیدار تو داده

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۶ - فریفتن دایه ویس را به جهت رامین

 

زن بدبخت در دام اوفتاده

گرفته ننگ و آب روی داده

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۷ - اندر باز آمدن دایه به نزدیک رامین به باغ

 

خدا از بهر نر کرده‌ست ماده

توی هم مادهٔ از نر بزاده

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۲ - باز گشتن شاه موبد از کهستان به خراسان

 

چو گنجی بود در بندی نهاده

به هر کس بسته بر رامین گشاده

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۲ - باز گشتن شاه موبد از کهستان به خراسان

 

یکایک را ز ناشایست زاده

بلایه دایگانی شیر داده

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۴ - رفتن رامین به همدان به جهت ویس

 

سراسر زیور از تن برگشاده

همه پیرایه‌ها یک سو نهاده

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 
 
۱
۲
 
تعداد کل نتایج: ۳۱