گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶ - گفتار اندر ستایش عمید ابو الفتح مظفر

 

چنان بوده‌ست و صفش چون سرابی

که نه امید ماند زو نه آبی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۳ - آمدن زرد پیش شهرو به رسولى

 

رسانی نامه چون پاسخ بیابی

عنان باره سوی مرو تابی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۸ - جواب دادن ویس رسول شاه موبد را

 

به دیدارم چنین تا کی شتابی

که نه هرگز تو بر من دست یابی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۸ - جواب دادن ویس رسول شاه موبد را

 

تو بیگانه ز من چون کام یابی

و گر خود آفتاب و ماهتابی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۸ - جواب دادن ویس رسول شاه موبد را

 

به بسیاری بلا او را بیابی

چو یابی با بلای او نتابی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۱ - دیدن رامین ویس را و عاشق شدن بر وى

 

تو همچون تشنگان جویای آبی

ولیکن در بیابان با سرابی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس

 

سزد گردل ز پیوندش بتابی

که او ماهست پیوندش نیابی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۷ - اندر باز آمدن دایه به نزدیک رامین به باغ

 

چه سود ار تو به چهره آفتابی

که کامی زین نکو رویی نیابی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۱ - آگاه شدن شاه موبد از کار ویس و رامین

 

به روی از گل به موی از مشک نابی

ستیز ماه و رشک آفتابی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۵ - آگاه شدن موبد از رفتن رامین نزد ویس

 

هزاران جفت همچون ویس یابی

چرا دل زان بلایه برنتابی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۷ - سرزنش کردن موبد ویس را

 

چو در زیرش نباشد ناصوابی

چه سوگندی خوری چه سرد آبی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۷ - سرزنش کردن موبد ویس را

 

زهی رامین که جفت آفتابی

به فَرّش هر چه تو خواهی بیابی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۴ - آمدن رامین به دز اشکفت دیوان پیش ویس

 

روان بد در میان‌ْشان آفتابی

خرد را فتنه‌ای دل را عذابی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۷ - سپردن موبد ویس را به دایه و آمدن رامین در باغ

 

به رامین ار تو صد چندین شتابی

ز من این ناجوانمردی نیابی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۳ - رفتن رامین به گوراب و دور افتادن از ویس

 

چو روی خویش از پیشم بتابی

به جان دیدار من جویی نیابی

فخرالدین اسعد گرگانی
 
 
۱
۲