گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۹ - (اندرز پدر به پسر)

 

باز طلب صحبت مردان پاک

صحبت آلوده رها کن به خاک

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳۰ - (وداع پدر و پسر )

 

اشک فشانان به دل دردناک

مردمک دیده فتاده به خاک

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳۸ - در صفت موسم گرمای هند

 

لیک ز تاب فلک تا بناک

سایه نماند از تن مردم به خاک

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴۱ - در وصف پیل جنگی هندی

 

زان سپر انگیزیی سهمناک

در تهٔ پایش سپری گشته خاک

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵۱ - حسن تعلیل

 

از سم اسپش که زمین کرد چاک

خاک پر از مه شد و مه پر ز خاک

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۶۵ - بمن فی العشق مات و حی فیه

 

نهد در صبح مهری کاندر افلاک

به رسم عاشقان دامن کند چاک

امیرخسرو دهلوی
 
 
۱
۲
۳
۴