گنجور

شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب دوم » فصل دوم » بخش ۳ - حق الیقین

 

نزد آن حضرت قدیر علیم

خواه یک پشّه، خواه عرش عظیم

امر خلق است و خلق امر آنجا

از مراتب شد آن و این پیدا

همه بسیارهای او یک چیز

[...]

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب دوم » فصل دوم » بخش ۴ - الضلال المبین

 

بدعت اول از فلاسفه خاست

روی نار است، فلسفی آراست

نفی قدرت کند به نادانی

تا ز بن بر کند مسلمانی

موجب الذات خواند او حق را

[...]

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب دوم » فصل دوم » بخش ۵ - فی تحریک الافلاک و تأثیره

 

چرخ اعظم نگر که از تشویق

دایماً چون همی زند تعلیق

بی سر و پا همیشه سرگردان

گه به پهلو گهی به سر گردان

او ز مشرق به مغرب است روان

[...]

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب دوم » فصل دوم » بخش ۶ - التمثیل

 

مثل چرخ و شکلهای غریب

بشنو از من کنون علی الترتیب

نردبازی است کار کون و فساد

کعبتینی و طاسک نراد

طاس افلاک، کعبتین اختر

[...]

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب دوم » فصل دوم » بخش ۷ - فی ابطال احکام الجزئیة المنجمین

 

کلی آن اگرچه بی ریب است

لیک جزوی که حکم بر غیب است

نیست در وسع و طاقت بشری

زان مزن دم که آب خود ببری

کی درآید به زیج ایلخانی

[...]

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب دوم » فصل سوم » بخش ۱ - الفصل الثالث فی علمه تعالی و تقدس علم الیقین

 

عالم السر و الخفیات اوست

دافع الشر و البلیات اوست

آنچه هست، آنچه رفت، آنچه آید

همه داند چنانکه می​باید

دور و نزدیک و آشکار ونهان

[...]

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب دوم » فصل سوم » بخش ۲ - عین الیقین

 

عقل داند که عالم به نظام

نتوان کرد جز به علم تمام

صنعت خوب متقن محکم

نکند جز که صانع اعلم

رو نظر کن به هیأت تشریح

[...]

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب دوم » فصل سوم » بخش ۳ - حق الیقین

 

علم فعلی چو انفعالی نیست

حالی است این سخن محالی نیست

تو که هستی خود نمی​دانی

لوح پروردگار چون خوانی

علم خود را ز پیش خود برگیر

[...]

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب دوم » فصل سوم » بخش ۴ - الضلال المبین الفرقة الاولی

 

فلسفی علم جزوی حق را

منکر آمد نه علم مطلق را

گفت کز اختلاف هر مفهوم

ذات حق مختلف شود زعلوم

زین سبب کلی است علم خدای

[...]

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب دوم » فصل سوم » بخش ۵ - الفرقة الثانیة

 

اندرین قول هم ز کور دلی

ژاژکی خورده است معتزلی

که خدا عالم است لیک بدان

کافریند علوم در انسان

ترهات چنین شگرف که گفت

[...]

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب دوم » فصل چهارم » بخش ۱ - الفصل الرابع فی ارادته تعالی و تقدس علم الیقین

 

آن مریدی که از ارادت و خواست

کند او جمله نیک و بد، کژ و راست

کفر و دین، زشت و خوب، دشمن و دوست

همه از قدرت و ارادت اوست

نافع و ضار و معطی و مانع

[...]

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب دوم » فصل چهارم » بخش ۲ - عین الیقین

 

کردن و ترک فعل یکسانست

همه در قدرت و در امکانست

تا یکی را از آن بر افزاید

به ضرورت مرجحی باید

پس ارادت به بود یا نابود

[...]

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب دوم » فصل چهارم » بخش ۳ - حق الیقین

 

در قضا نیست هیچ زشت و نکو

هان مکن نسبت حدوث بدو

کفر او کفر نیست ایمان است

منع او منع نیست احسان است

بد از آن رو کزوست بد نبود

[...]

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب دوم » فصل چهارم » بخش ۴ - حکایت

 

شیخ الاسلام چون اشارت کرد

سوی این سر بدین عبارت کرد

نیک نیک است، بد بد است ولیک

به بدی بد نگر، به نیکی نیک

محض شر یا نه خود کثیرالشر

[...]

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب دوم » فصل چهارم » بخش ۵ - حکایت

 

گفت بابا فرج که بد خود نیست

وانچه بد دیده‌​ای تو آن بد نیست

احمقی دید کافری قتال

کرد از خیر او ز پیر سؤال

گفت هست اندر او دو خیر نهان

[...]

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب دوم » فصل چهارم » بخش ۶ - التمثیل

 

روی گازر سیه شد از خورشید

جامه بنگر که خود شده است سپید

گر نبودی وجود خار کثیف

گل نگشتی چنین لطیف و نظیف

چون بخارش نه خار یکسو شد

[...]

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب دوم » فصل چهارم » بخش ۷ - الفرق بین الامر و الاردة

 

بی غرض یک سخن ز من بشنو

ره ببین اول، آنگهی میرو

زانکه بی این دو هیچ جا نرسی

یک اشارت بس است اگر تو کسی

چشم در مقصد ارادت دار

[...]

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب دوم » فصل چهارم » بخش ۸ - فی فایدة الآخر

 

امر تکلیف آفتابی بود

هر کسی را چنانکه هست نمود

زو رسد هر کسی به حد کمال

ناقص الذات گیر و کامل حال

باز پس مانده زو شود در پیش

[...]

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب دوم » فصل چهارم » بخش ۹ - التمثیل

 

آن نبینی که پرتو خورشید

چون کند میوۀ سیاه سپید

امر در دل همین اثر دارد

قوّتی را به فعل می​آرد

در ارادت نهفته بود احوال

[...]

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب دوم » فصل چهارم » بخش ۱۰ - حکایت

 

آن شنیدی که خواجه صاین دین

گفت رهبر کسی بود در دین

کو بخود راه امر می​سپرد

وز ارادت به خلق می​نگرد

سخنی خوب گفت و بس ظاهر

[...]

شیخ محمود شبستری
 
 
۱
۶
۷
۸
۹
۱۰
۱۱
sunny dark_mode