گنجور

 
۱
۲
 

عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴

 

جانا، نظری، که دل فگار است

بخشای، که خسته نیک زار است

بشتاب، که جان به لب رسید است

دریاب کنون، که وقت کار است

رحم آر، که بی‌تو زندگانی

[...]

۱۲ بیت
عراقی
 

عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴

 

یک لحظه دیدن رخ جانانم آرزوست

یکدم وصال آن مه خوبانم آرزوست

در خلوتی چنان، که نگنجد کسی در آن

یکبار خلوت خوش جانانم آرزوست

من رفته از میانه و او در کنار من

[...]

۱۲ بیت
عراقی
 

عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷

 

ساقی، ار جام می، دمادم نیست

جان فدای تو، دردیی کم نیست

من که در میکده کم از خاکم

جرعه‌ای هم مرا مسلم نیست

جرعه‌ای ده، مرا ز غم برهان

[...]

۱۲ بیت
عراقی
 

عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸

 

امروز مرا در دل جز یار نمی‌گنجد

تنگ است، از آن در وی اغیار نمی‌گنجد

در دیدهٔ پر آبم جز یار نمی‌آید

وندر دلم از مستی جز یار نمی‌گنجد

با این همه هم شادم کاندر دل تنگ من

[...]

۱۲ بیت
عراقی
 

عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸

 

از در یار گذر نتوان کرد

رخ سوی یار دگر نتوان کرد

ناگذشته ز سر هر دو جهان

بر سر کوش گذر نتوان کرد

زان چنان رخ، که تمنای دل است

[...]

۱۲ بیت
عراقی
 

عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۲

 

اگر یکبار زلف یار از رخسار برخیزد

هزاران آه مشتاقان ز هر سو زار برخیزد

وگر غمزه‌اش کمین سازد دل از جان دست بفشاند

وگر زلفش برآشوبد ز جان زنهار برخیزد

چو رویش پرده بگشاید که و صحرا به رقص آید

[...]

۱۲ بیت
عراقی
 

عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۷

 

گر نظر کردم به روی ماه رخساری چه شد؟

ور شدم مست از شراب عشق یکباری چه شد؟

روی او دیدم سر زلفش چرا آشفته گشت ؟

گر نبیند بلبل شوریده، گلزاری چه شد؟

چشم او با جان من گر گفته رازی، گو، بگوی

[...]

۱۲ بیت
عراقی
 

عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۹

 

ناگه بت من مست به بازار برآمد

شور از سر بازار به یکبار برآمد

مانا به کرشمه سوی او باز نظر کرد

کین شور و شغب از سر بازار برآمد

با اهل خرابات ندانم چه سخن گفت؟

[...]

۱۲ بیت
عراقی
 

عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۷

 

ای دل، چو در خانهٔ خمار گشادند

می‌نوش، که از می گره کار گشادند

در خود منگر، نرگس مخمور بتان بین

در کعبه مرو، چون در خمار گشادند

از خود بدرآ، در رخ خوبان نظری کن

[...]

۱۲ بیت
عراقی
 

عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۷

 

ای خوشا دل کاندر او از عشق تو جانی بود

شادمان جانی که او را چون تو جانانی بود

خرم آن خانه که باشد چون تو مهمانی در او

مقبل آن کشور که او را چون تو سلطانی بود

زنده چون باشد دلی کز عشق تو بویی نیافت؟

[...]

۱۲ بیت
عراقی
 

عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۴

 

باز غم بگرفت دامانم، دریغ

سر برآورد از گریبانم دریغ

غصه دم‌دم می‌کشم از جام غم

نیست جز غصه گوارانم، دریغ

ابر محنت خیمه زد بر بام دل

[...]

۱۲ بیت
عراقی
 

عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۰

 

تنگ آمدم از وجود خود، تنگ

ای مرگ، به سوی من کن آهنگ

بازم خر ازین غم فراوان

فریاد رسم ازین دل تنگ

تا چند آخر امید یابیم؟

[...]

۱۲ بیت
عراقی
 

عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۶

 

هر زمان جوری ز خوبان می‌کشم

هر نفس دردی ز دوران می‌کشم

خون دل هر دم دگرگون می‌خورم

جام غم هر شب دگرسان می‌کشم

باز دست غم گریبانم گرفت

[...]

۱۲ بیت
عراقی
 

عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۸

 

جانا، نظری که ناتوانم

بخشا، که به لب رسید جانم

دریاب، که نیک دردمندم

بشتاب، که سخت ناتوانم

من خسته که روی تو نبینم

[...]

۱۲ بیت
عراقی
 

عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۳

 

ای دوست، بیا، که ما توراییم

بیگانه مشو، که آشناییم

رخ بازنمای، تا ببینیم

در بازگشای، تا درآییم

هر چند نه‌ایم در خور تو

[...]

۱۲ بیت
عراقی
 

عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۷

 

بگذر ای غافل ز یاد این و آن

یاد حق کن تا بمانی جاودان

تا فراموشت نگردد غیر حق

در حقیقت نیستی ذاکر، بدان

چون فراموشت شد آنچه دون اوست

[...]

۱۲ بیت
عراقی
 

عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۰

 

ترک من، ای من غلام روی تو

جمله ترکان جهان هندوی تو

لعل تو شیرین‌تر از آب حیات

زان بگو خوشتر چه باشد؟ روی تو

خرم آن عاشق، که بیند آشکار

[...]

۱۲ بیت
عراقی
 

عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۰

 

نمی‌دانم چه بد کردم، که نیکم زار می‌داری؟

تنم رنجور می‌خواهی، دلم بیمار می‌داری

ز درد من خبر داری، از اینم دیر می‌پرسی

به زاری کردنم شادی، از آنم زار می‌داری

دلم را خسته می‌داری ز تیر غم، روا باشد

[...]

۱۲ بیت
عراقی
 

عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۱

 

چه خوش باشد دلا کز عشق یار مهربان میری

شراب شوق او در کام و نامش در زبان میری

چو با تو شاد بنشیند ز هر چت هست برخیزی

چو از رخ پرده برگیرد به پیشش شادمان میری

چو عمر جاودان خواهی به روی او بر افشان جان

[...]

۱۲ بیت
عراقی
 

عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۵

 

خوشا دردی که درمانش تو باشی

خوشا راهی که پایانش تو باشی

خوشا چشمی که رخسار تو بیند

خوشا ملکی که سلطانش تو باشی

خوشا آن دل که دلدارش تو گردی

[...]

۱۲ بیت
عراقی
 
 
۱
۲
 
تعداد کل نتایج: ۲۸