کسی کش نیست تاب ترک نانی

کجا بر ترک جان دارد توانی

نداد از دست مردی گردکانرا

دهد گو چون زمنی و آسمان را

نکرده مرد زاهد ترک خشتی

[...]

صفی زان شد که بحرش درفشان شد

بهر تحقیق نظم او نشان شد

نه عرفان چون علوم دیگرانست

که تحصیلش بتدریس و بیان است

نه برهانی که دیگر کار خواهد

[...]

چونکه‌ شاه عشق‌ را در کربلا

عشق‌ زد در دشت‌ جان بازی صلا

ظهر عاشورا در آن صحرای کین‌

دید خود را بی‌ کس‌ و یار و معین‌

مهره ای در نرد عشق‌ انداخته‌

[...]

شد طبیب‌ دردمندان یار عشق‌

بر سر بالین‌ آن بیمار عشق‌

کای طبیب‌ دردهای بی‌دوا

حال تو چون است‌ برگو ماجرا

نک‌ ز جا برخیز نبود وقت‌ خواب‌

[...]

کرده خلق او بر شما گیجانِ مست

در زمین قبل از تقاضا هر چه هست

پس بپا کرد آسمان را در مدار

هفت کون هر یک به نوعی پایدار

معنی ارض و سماء را بی گزند

[...]

عارفی کو چشم جانش روشن است

خوشه ها در پیش رویش خرمن است

بیند احوال خلایق سر به سر

هر یکی اندر مقامی مستقر

در عیادت گفت با زید آن رسول

[...]

گو، هر آن کآمد عدو جبرئیل

کت به دل نازل شد از رب جلیل

اذن و القایش بداز پروردگار

نه به رأی خویش بود و اختیار

بودش احکام خدا بینَ یدیه

[...]

در جنان گفتند داخل غیر هود

کس نگردد یا نصاری هر که بود

یعنی آن گوید به ما جنّت رواست

وین به خود راجع کند کز بهر ماست

این اباطیل است و کذب و آرزو

[...]

بعضی از مردم که اندر آزمون

دون حق گیرند همتایان دون

دوست میدارند آنها را چنان

که خدا را دوست باید داشت هان

و اهل معنی را بود حبّی اَشَد

[...]

داده یکجا خانمان بر باد عشق

رفته یاد از یادشان جز یاد عشق

از بلاد آشنایی در به در

نی خبر دارند از پا، نی ز سر

آشنا دانند نه از بیگانه باز

[...]

چنگ اندازید بر حبل متین

کوست قرآن و اهل بیت(ع) طاهرین

حبل محکم ، اهل بیت(ع) عصمتند

بعد پیغمبر(ص)، علی(ع) و عترتند

تا قیامت همچنین در هر زمان

[...]

با پیمبر گر نماند هیچ کس

حیدر صاحب قِران از جمله بس

هر کسی گر رفت، گو رو باک نیست

مانَد آن کش مثل در لولاک نیست

تو بمان ای آنکه پاک از همسری

[...]

آید اشکالی در این باب اندکی

بر کسی کش نیست آگاهی یکی

یعنی ار او خواست فاعل مضطر است

زآنکه آب چشمه تیره از سر است

خواست یعنی بود عالِم، حق بر آن

[...]

حفظ تقوی پس کنید آنسان که او

حفظتان کرد از مکاره مو به مو

برحذر باشید از قطع رحم

هم ز اموال یتیمان در مهم

مال ایشان را دهید از بیش و کم

[...]

حق وصیّت مینماید بر شما

اندر اولادها از پی میراث ها

بهرة یک مرد باشد چون دو زن

ور فزون باشند نسوان از دو تن

یعنی اولاد ار نباشد جز اِناث

[...]

هیچ آیا دیدی آنان ای حبیب

کز کتاب است آن خسیسان را نصیب

گمرهی را میخرند از هر قبیل

هم شما را دور خواهند از سبیل

حق بر اعدای شما داناتر است

[...]

ای که اندر ذات خود پاینده ای

از تو دارد هم تمنّا بنده ای

کز شمار بندگانت خوانی اش

یا که خاک پای ایشان دانی اش

گرچه لال اَستم زبان از این سؤال

[...]

مسجدی کردند نااهلان بنا

نزد آن مسجد که بُد نامش قُبا

تا که بر ضد مسلمانان نماز

اندر آن مسجد گذارند از مجاز

چون ابو عامر کند رجعت ز شام

[...]

کرد هم در سورۀ الحجر ابتدا

حق تعالی از الف وز لام و را

هست الف انشاء از ذات الاحد

که تجلّی کرده از خود او به خود

زآن تجلّی عقل اول شد بپا

[...]

گو بود کافی شهادت را خدا

در میان من، دگر بین شما

زآنکه باشد آن خدای بی نظیر

بر عباد خویش آگاه و بصیر

بر هدایت کرد حکم او هر که را

[...]